یک تصویر اینترنتی پرطرفدار از باراک اوباما هست که او را سوار بر یک یونیکورن نشان میدهد و از دستهایش رنگین کمان شلیک میشود. دلیل خوبی هم دارد: در حالی که رهبران غربی امروز در باتلاق تصمیمهای اشتباه و رسواییها درگیرند، اوباما دقیقا خود این تصویر است، سوار بر اسب محبوبیت پیش به سوی کانادا برای گفتگوهای جذاب و گیرای این هفته در وینیپگ، کلگری و ونکوور.
اوباما با پیام امید و تغییر وارد کاخ سفید شد. البته آن را تریدمارک خودش نکرد ولی در سخنرانیاش برای اهالی کلگری، در سالن سرپوشیده Saddledome آن را به مخاطبینش رساند.
در گفتگویی گسترده و یک ساعتی با میزبانش، دِیو کِلی (Dave Kelly)، آقای اوباما به همه چیز پرداخت، از شبکههای اجتماعی («ما نیاز به آموزش جوانها داریم تا باور کنند که تغییر از عهدهشان ساخته است و میتوانند آن را به شکل موثری انجام دهند. و این کاری ست فراتر از ساختن یک هشتگ یا نوشتن یک توییت») تا زندگی خانوادگی («من کاراکتر اصلی همهٔ سناریوهای خنده و مسخرهبازی در خانهام هستم») تا هاکی (او به پیشرفت عالی تیم Flames در این فصل پرداخت و همزمان بابت بدشانسیهای تیم شهرش Blackhawks افسوس خورد).
۳۰ دقیقه بعد از شروع گفتگو بود که کِلی بحث را به صنعت انرژی که برای کلگری و آلبرتا و اقتصاد کانادا اهمیت زیادی دارد، کشاند. اوباما در پاسخ، به جای صحبت از امید و سپس تغییر، یک راست به سراغ تغییر رفت.
بدون احساسات و خیلی فنی گفت: «قبلا به شما گفتم که به علم باور دارم، و علم میگوید: بیچون و چرا سیاره ما دارد گرمتر میشود.»
«با سرعت فعلی که گرمایش زمین پیش میرود، مقیاس تراژدیای که ما برای خودمان تدارک دیدهایم، باور کردنی نیست. اینها حقایقند.»
او سپس ادامه داد: «و پرسشی که پیش میآید این است که: در مناطقی مثل آلبرتا، چطور یک نقطهٔ وصل درست کنیم و در آن نقطه، همزمان راهی برای ایجاد منابع جدید انرژی بسازیم و در کنارش منابع انرژی قدیمی را پاکیزه کنیم؟ ما یا میتوانیم با فکر و هدف این کار را بکنیم یا صبر کنیم تا تغییر بر سرمان آوار شود. و زمانی که این بلا بر سرمان بیاید، دیگر خیلی دیر شده است.»
و، برای اینکه کسی با حس شاگرد خطاکار آنجا را ترک نکند، کمی امید هم چاشنی کار کرد.
«ما به سمت یک دورهٔ گذار میرویم و این دوره همراه با درهمگسیختگی [صنایع قدیم] خواهد بود. شما (حضار) میتوانید آن را تعیین کنید، اما باید با ذهنی باز جلو بروید.»
به سختی میشد فهمید که جمعیت حاضر در Saddledome بیاشتیاق هستند، یا پراحترام یا بادقت. ولی وقتی اوباما از روی صحنه پایین آمد و خارج شد، تشویق ایستادهٔ حضار بدرقهاش کرد. و حین صحبت وقتی از آن جوکهای پدرانهاش میگفت خندههای مودبانهای را برمیانگیخت، و حین اشاره به چند مشکل در زمینه عدالت اجتماعی تشویقهای پراکندهای را برانگیخت. در بیشتر موارد واکنش حضار اغراقآمیز نبود.
اگر نظرسنجیها درست باشند، آلبرتا بعد از ۴ سال گرایش به سیاستِ چپ میخواهد به منتهی درجه راست رای بدهد. و برای اوباما فرصت صحبت برای مردمی که هر روز بیشتر دچار چنددستگی سیاسی میشوند، امید به تغییر در این دنیا را زنده نگه میدارد.
او گفت: «همهٔ ما نقاط کور داریم. تنوع دیگران است که نقاط کور ما را برطرف میکند. مثلا اگر خانمها در جایی غایب باشند، شما نمایش ضعیفی خواهید داشت، و عالی نخواهید بود.»
او از همه خواست که پا را فراتر از جمعهای موافق خود بگذارند، حرفهای مختلف را بشنوند و به جای گفتگو از پشت کامپیوتر و تلفن، رو در رو صحبت کنند.
«من به ترقیخواهها و آزادیخواهها میگویم: اگر آنقدر روی تعامل با آدمهایی که بیدارند تمرکز کنید، چطوری میخواهید بقیه را بیدار کنید؟»
وقتی از او پرسیدند که امیدوار است دو دخترش از او چه بیاموزند، خیلی ساده گفت «خوشبینیام را.»
«اگر تلاشت را بکنی، کسی چه میداند؟ شاید کاروبارت به نتیجه برسد.»
تغییر و امید.
خانوادهٔ اوباما اخیرا علاقهٔ زیادی به کانادا نشان دادهاند. میشل اوباما قرار است اواخر این ماه به کانادا برگردد و تور معرفی کتابش Becoming را پیگیری کند.
او ۲۱ مارس در ونکوور، ۲۲ مارس در ادمونتون، ۳ مِی در مونترال، و ۴ می در تورنتو خواهد بود.
منبع: Dailyhive