در دسامبر سال 2015 دولت جدید و لیبرال کانادا یک مجموعه تغییر را در سیستم مالیات بر درآمد شخصی شهروندان اعمال کرد. در میان این تغییرات که برای سال مالیاتی 2016 معرفی شده بودند دولت فدرال یک سبد مالیات بر درآمد جدید را نیز تعریف کرده بود، که در آن میزان مالیات دریافتی از شهروندان با درآمد بالای 200،000 دلار را از 29 به 33 درصد افزایش پیدا میکرد. این افزایش صورت گرفته در نرخ مالیات دولت فدرال آغازگر افزایش مالیاتهای دیگر از سوی دولتهای استانی شد. افزایش نرخ مالیاتهای استانی را نوااسکوشا در سال 2010 آغاز کرد. از سال 2010 تا 2018 هر ساله حداقل یک دولت استانی مالیات بر درآمد اشخاص پردرآمد را افزایش داده است. تنها سال 2011 از این قاعده مستثنی بوده است. در این مدت هفت دولت استانی میزان مالیات را بر درآمد شهروندان پردرآمد خود افزایش دادهاند. در نتیجه این تصمیمات مالیاتی که دولت فدرال و دولتهای استانی اتخاذ کردهاند، از سال 2009 تا کنون مالیات بر درآمد شخصی شهروندان پردرآمد در تمامی استانها افزایش بسیار زیادی پیدا کرده است.
در میان استانهای کانادا آلبرتا بیشتر افزایش مالیات را داشته کرده است. مالیات درآمد شخصی شهروندان پردرآمد این استان در این مدت بصورت درصد نقطهای افزایش 9 درصدی را نشان میدهد که البته نسبت به نرخ مالیات پیشین رشد 23.1 درصدی را نشان میدهد. در استان اونتاریو مالیات پردرآمدها به صورت نقطهای 7.1 درصد رشد داشته ( یا 15.3 درصد افزایش نسبت به مالیات قبل) و در استان کبک نیز افزایش نقطهای 5.1 درصدی را داشتهایم (که افزایشی 10.6 درصدی را نشان میدهد).
این افزایش مالیاتها پیامدهای مهمی برای اقتصاد کانادا داشتهاند. به طور جزئی نرخ بالای مالیات نهایی، بر روی دلار بعدی که بدست میآورید اعمال میشود. همین موضوع باعث میشود افراد در فعالیتهای اقتصادی و سودآور شرکت نکنند و نهایتا مانع از رشد و رونق اقتصادی میشود. به طور کلی علت اینکه این اتفاق میافتند آن است که این مالیات پول حاصل از درآمد بالاتر را کاهش میدهد و به این ترتیب در درآمد نیروی کار بالاتر از سایرین خواهد بود. ما در علم اقتصاد یک توافق کلی را داریم که میگوید در مورد مالیات چیزی که اهمیت دارد میزان تاثیرگذاری آن است.
افزایشهای صورت گرفته در مالیات نهایی از سوی دولت فدرال و نیز دولت استانی از سال 2009 تا 2018 باعث شده کشور کانادا از نظر رقابتپذیری برای جذب و نیز حفظ نیروی کار حرفهای با مشکل مواجه شود. همچنین سرمایهگذاران و کارآفرینان نیز تمایل کمتری به ورود و یا ماندن در بازار این کشور دارند. لازم به ذکر است که حتی قبل از افزایشهای اخیر در مالیات نهایی اعمال شده از سوی دولت فدرال و استانی برای طبقه بالای درآمدی، وضعیت کشور کانادا به نسبت قوانین مالیاتی حاکم در ایالات متحده و سایر کشورهای صنعتی به هیچ عنوان مناسب نبود.
وقتی 61 استان و ایالت کشور کانادا و آمریکا را در کنار هم قرار میدهیم (شامل استانها، ایالتها، و واشنگتون DC) و مالیات نهایی قانونی اعمال شده بر طبقه درآمدی بالا در آنها را مقایسه میکنیم، ایالت نوااسکوشا همچنان با 54 درصد بالاترین نرخ را دارد. پس از آن نیز استانهای اونتاریو با 53.53 درصد و کبک با 53.31 درصد قرار میگیرند. از دوازده جایگاه بالایی این لیست که ایالات و استانها را از نظر نرخ مالیات نهایی درآمد شهروندان مقایسه کرده، ده جایگاه به کانادا تعلق دارد. تمامی استانهای کشور در ردههای بالایی این جدول جای دارند. قوانین مالیاتی حاکم در 49 ایالت آمریکا نرخی پایینتری نسبت به تمام استانهای کانادا ارائه میدهند.
نکته دیگری که رقابتپذیری مالیاتی کشور کانادا را کاهش داده، سقف تعیین شده برای اعمال مالیات گروههای پردرآمد در استانهای کشور است. این سقف درآمدی به نسبت سایر کشورهای صنعتی بسیار پایینتر است. ما برای آنکه تفاوت این سقف درآمدی تعیین شده را بهتر درک کنیم، میزان نرخ مالیات نهایی شهروندان را برای سبدهای درآمدی گوناگون در استانهای کانادا و ایالات آمریکا مقایسه کردیم. با در نظر گرفتن سقف 300،000 دلار کانادا بعنوان بالاترین سقف درآمدی (به استثنای استان آلبرتا) که در آن بالاترین نرخ مالیات بر درآمد نهایی اعمال میشود، شهروندان کانادا در تمامی استانهای کشور مالیات بر درآمد نهایی بیشتری نسبت به تمام ایالتهای کشور آمریکا پرداخت میکنند. با مقایسه حد درآمدی 150،000 دلار کانادا نیز نتایج مشابهی به دست میآید. همچنین در سطوح درآمدی 75،000 و 50،000 دلار کانادا نیز ناتوانی رقابتپذیری مالیاتی استانهای کانادا از نظر نرخ مالیات بر درآمد نهایی، در مقایسه با ایالتهای آمریکا کاملا آشکار است.
به طور کلی و با بررسی این نتایج مشخص میشود که نرخ مالیاتهای اعمال شده بر درآمد شخصی شهروندان کانادایی در مقایسه با نرخهای موجود در کشور آمریکا، کاملا غیررقابتی هستند. بعلاوه کشور کانادا برای جذب نیروی کار ماهر و نیز سرمایهداران، رقابت سختی با سایر کشورهای صنعتی نیز دارد. برای داشتن تصوری روشنتر درباره نرخ مالیات بر درآمد شخصی اشخاص پردرآمد در کانادا، ما نرخ مالیات درآمد نهایی این کشور را با نرخهای وضع شده در 34 کشور صنعتی دیگر مقایسه کردیم. در 2017 که آخرین سالی است که دادههای بینالمللی برای آن در دسترس است، کانادا در بین 34 کشور صنعتی که بررسی شدهاند از نظر نرخ مالیات سبد درآمدی بالای جامعه، رتبه هفتم را کسب کرده است. تغییرات اعمال شده از سوی دولت فدرال در نرخ مالیات شهروندان پردرآمد که سال 2016 اعمال شدند تاثیری کاملا منفی بر جایگاه کانادا از نظر رقابتپذیری مالیاتی داشته است. در سال 2014 و پیش از اعمال این تغیرات از سوی دولت فدرال، کشور کانادا در بین این کشورهای صنعتی از نظر نرخ مالیات نهایی بر درآمد شخصی جایگاه بهتری داشته، و در رتبه سیزدهم قرار داشت.
یک از علل افزایش نرخ این نوع مالیات از سوی دولتهای استانی کانادا که موجب بالا رفتن عدم رقابتپذیری مالیاتی شده، درگیری این نواحی با مشکلات متعدد اقتصادی و افزایش بدهیهای آنها است. با وجود این استراتژی همچنان درآمد دولتهای استانی از طریق این مالیات افزایش پیدا نکرده است. علت نیز آن است که درآمدهای دولت از طریق مالیات اقشار پردرآمد به آن اندازه که دولتهای استانی انتظار داشتند افزایش پیدا نکرده، زیرا شهروندان پردرآمد در رشد فعالیت خود تجدیدنظر کردهاند تا میزان مالیات پرداختی آنها افزایش زیادی پیدا نکند. ما انتظار داریم که دولت فدرال و نیز دولتهای استانی روندی معکوس به نسبت برنامههای فعلی خود را در پیش بگیرند. امید است نرخ مالیات نهایی بر درآمد اقشار پر درآمد کانادا کمتر شود و همزمان نیز نرخ کلی مالیات بر درآمد شخصی هم کاهش پیدا کند. به این ترتیب شاید تاثیر منفی سیاستگذاریهای غلط گذشته به مرور زمان کمرنگ شود.
منبع: fraserinstitute