متئو دیزماند Matthew Desmond در کتاب خود میگوید: بدون سرپناه دائمی همهچیز فرو میپاشد. افرادی که در خانههای امن و مناسب ساکنند زندگی بهتری دارند. آنها به واسطه داشتن خانه خوب از مراقبتهای بهداشتی بهتر، شغل مناسبتر، امکانات آموزشی بهتر برای فرزندان خود و بسیاری مزایای دیگر برخوردار میشوند.
با اینحال هرچقدر امکانات یک شهر بیشتر باشد قیمت خانههای آن نیز بالاتر خواهد رفت. یک مطالعه که توسط CMHC انجام شده نشان میدهد که رشد اقتصادی و ورود مهاجران تاثیر شدیدی بر رشد تقاضا در بازار مسکن داشتهاند. زمانی که این دو عامل در محیطی با تعدادی محدود خانه وجود داشته باشند شاهد مشکلات بسیار پیچیدهتری خواهیم بود. سرمایهگذاران فرصتطلب داخلی و خارجی در این شرایط از موقعیت بوجود آمده برای خرید ملک استفاده میکنند و همین کار به افزایش بیشتر قیمتها کمک خواهد کرد.
هماکنون پایین آوردن قیمت مسکن به یک مسئله اساسی کانادا تبدیل شده است. جوانان سرمایه کافی برای خرید خانه را ندارند و سالمندان نیز نمیتوانند از پس هزینههای سرپناه خود بر بیایند. همین باعث شده تا شهروندان راهی جز تقاضا از دولت برای بهتر کردن این وضعیت نداشته باشند.
با تمامی اینها همه ما این را میدانیم که قیمت کاملا وابسته به عرضه و تقاضا است. آسانتر کردن شرایط برای خرید خانه با مثلا سادهتر کردن ملزومات برای دریافت وام مسکن میتواند به افزایش تقاضا بیانجامد. حال اگر عرضهای نیز وجود نداشته باشد وضعیت بدتر خواهد شد و قیمتها میتوانند بالاتر نیز بروند. از اینرو دولت فدرال اقدام به سرمایهگذاریهای حساب شده برای عرضه مسکن کرده است.
املاک مسکونی سهم چشمگیر 7.5 درصدی از اقتصاد کاناداییها را به خود اختصاص دادهاند. این میزان در ایالاتمتحده 4.9 درصد و در بریتانیا 4.1 درصد است. حتی با وجود رونق بازار مسکن و ارائه وام در استرالیا، این بخش تنها 5.9 درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل میدهد. به طور خلاصه باید گفت ساخت خانههای جدید برای خانوادهها نباید به شالودهای تبدیل شود که رفاه اقتصادی کشورمان بر اساس آن شکل گیرد.
اگر ما حواسمان را جمع نکنیم خانهسازی غیر اصولی میتواند آینده اقتصادی کشورمان را نابود کند. هزینه کاناداییها در زمینه معاملات املاک و مستغلات (هزینه کارگزار، مالیاتهای مربوط به انتقال زمین و هزینههای قانونی) 50 درصد بیشتر از مقداری است که صرف تحقیق و توسعه میشود. در مقایسه همسایگان آمریکایی ما 25 درصد بیشتر از هزینهای که ما برای معاملات مسکن انجام میدهیم صرف تحقیق و توسعه میکنند.
کمکهای کنونی به خریداران خانه به نظر کاملا کافی میرسد. بیمه وام مسکن که مورد حمایت دولت است به افراد کمک میکند تا خانههای خود را تقریبا بدون هیچ تفاوت قیمتی خریداری کنند. علاوه بر این شهروندان کانادایی میتوانند اقدام به قرض گرفتن از RRSPs کنند و به برنامههای بازپرداخت استانی نیز دسترسی داشته باشند.
در نتیجه اگر ما تنها بر روی برنامههایی تمرکز کنیم که به خرید مسکن افراد کمک میکنند، شرایط را برای همین گروه از شهروندان سختتر خواهیم کرد. اگر تعداد بیشتری از افراد بتوانند پول بیشتری را برای خرید خانه هزینه کنند قیمتها نیز افزایش پیدا خواهند کرد. همچنین بالاتر رفتن ارزش خانهها منجر به افزایش کرایه خانهها نیز خواهد شد.
به این ترتیب کرایهنشینها با شرایط دشوارتری برای پرداخت کرایه خانه خود روبرو میشوند و مجبور خواهند شد تا از وعدههای غذایی خود کم کنند و یا نتوانند لباس گرم برای فرزندانشان بخرند.
در حقیقت به نظر میرسد پرداختن به مشکلات وام مسکن نوعی دلسوزی برای افراد ثروتمندتر جامعه است. اگر ما این امکان را به افراد بدهیم تا پول بیشتری قرض کنند، همین افراد سبب بالاتر رفتن قیمت خانهها نیز خواهند شد و در نهایت این افراد بدون خانه و کرایهنشین جامعه هستند که بیشترین ضربه را میخورند. این روند در نهایت منجر به بیشتر شدن فاصله طبقاتی بین افراد فقیر و ثروتمند جامعه میشود.
سیاستهایی که باعث بالاتر رفتن قیمت خانه میشوند میتوانند به کاهش میزان مشارکت در میان جامعه کانادایی منجر شوند. مشوق جدیدی که در بودجه 2019 دولت فدرال در نظر گرفته شده (The First Time Home Buyer Incentive) یک سهم مشترک را به جای قرض دادن مبالغ بیشتر به افراد پیشبینی کرده است. انتظار میرود که این کمک هدفمند به خریداران مسکن تنها 0.02 تا 0.04 درصد بر میانگین قیمت مسکن تاثیر بگذارد.
در بسیاری از مواقع ما خرید مسکن را میستاییم و معتقدیم که این کار تنها راهی است که میتواند امنیت اقتصادی را ایجاد کند. اما آیا درباره خطراتی که برای رسیدن به آن باید پشت سر بگذاریم نیز بحثی میکنیم؟ این دقیقا همان چیزی است که هنگام بحث درباره ساده کردن خرید مسکن، کاهش فشار بر جوانان و یا ارائه وامهای مسکن استهلاکی 30 ساله فراموش کردهایم. با تمامی اینها تحلیلگران میگویند که فرایند تحویل منزل بسیار سرعت گرفته و شرایط همانند بازار مسکن 10 سال گذشته آمریکا شده است. برای همین CMHC تلاش میکند تا طبق قانون توجه بیشتری به شکلگیری ثبات اقتصادی کند.
هدف اعلام شده از سوی CMHC این است: تا سال 2030 هرکس در کانادا دارای یک خانه خواهد بود که قیمت مناسبی دارد و نیازهای او را برآورده میکند. ما میدانیم که این هدف ترسناک و رسیدن به آن بسیار دشوار است، اما این را نیز میدانیم که تنها راه دستیابی به این هدف ارزیابی مناسب و تلاش برای رسیدن به آن از همین الان میباشد.
CMHC قصد دارد تا از حمایت 55 میلیارد دلاری استراتژی ملی مسکن به عنوان سکوی پرتاب اصلی برای رسیدن به این هدف استفاده کند. این سازمان برای انجام این منظور مجددا اقدام به سازماندهی خودش کرده و با مورد توجه قرار دادن طیفهای گوناگون مشتری و سرمایهگذاری وسیع در زمینه تکنولوژی برای سرعت بخشیدن به تاثیرگذاری در بازار، برای رسیدن به این هدف تلاش میکند. CMHC از IT برای کم کردن هزینهها استفاده کرده تا فرایند انجام کار کارآمدتر از پیش شود و شاهد نوآوری بیشتری باشیم.
استفاده از IT امیدهای تازهای را برای بهبود وضعیت مسکن ایجاد کرده است. همانطور که تکنولوژی باعث دگرگون شدن فرایند عرضه کالاها (آمازون)، تماشای فیلم (Netflix)، کرایه تاکسی (Uber) و اجاره منزل (Airbnb) شده، استارتاپهایی مانند Common، Roost Coliving، Node و Sociable Living نیز در حال اجرای مدلهای جدید برای خلق خانههای اشتراکی هستند. CMHC در تلاش است تا با کمک نوآوریها مدل جدید ارتباطی از نحوه فکر کردن ما و تهیه منزل ارائه دهد تا بوسیله آن چالشهای تهیه خانه در کانادا را رفع کند.
به گفته آقای دزموند داشتن خانه حیاتی است زیرا “شخصیت فرد را نشان میدهد”. اگر همه ما دارای خانههایی باشیم که تهیه آن برایمان ممکن باشد، مطمئنا در منزل خود احساس امنیت و آرامش خواهیم کرد. آقای دزموند به این نکته نیز اشاره میکند که خانه محل شکوفایی افراد است. خانه جایی است که به آن تعلق داریم و خانواده، محله و کشور همگی از آن آغاز میشوند.
هدف CMHC آن است که شهروندان کانادا را صاحب جایی کند که بتوانند به آن حسی تعلق داشته باشند. جهان چندفرهنگی و قدرت تحمل بالای ما باعث شده در دنیا امروزی امکان بقا داشته باشیم. به امید روزی که داشتن خانه برای تمام شهروندان کانادا امری عادی و کاملا دستیافتنی باشد.
منبع: theglobeandmail