کشور کانادایی که امروز میشناسیم با شروع سفرهای اکتشافی اروپاییها، تولد امپریالیسم و آغاز استعمار نواحی مختلف دنیا از قرن پانزدهم متولد شده است. با این حال برخی از ساکنین کانادا میتوانند ادعا کنند که تاریخ حضورشان در این سرزمین به چندین هزار سال میرسد.
بومیان کانادا
هرچند امروزه اکثریت جمعیت کانادا را سفیدپوستان تشکیل میدهند، اما سرزمینی که به نام کانادا میشناسیم از هزاران سال پیش محل سکونت بومیان آمریکای شمالی بوده است. این ساکنین از زمان پیدایش homo sapiens در ناحیه شمالی قاره آمریکا زندگی میکنند. قبایل بومی در حدود 21،000 سال پیش از قاره آسیا و به احتمال زیاد از طریق Bering Land Bridge خود را به کانادا رساندهاند.
بومیان آمریکای شمالی به نامهای دیگری همچون Indians، Amerindians، Native Americans و یا Firs Nations نیز شناخته میشوند. آنها در گروههایی کوچک و قبیلهای در تمام نواحی کانادای امروزی، حتی در برخی از نقاط خشن مانند چمنزارهای خشک مرکزی و نیز سرزمینهای قطبی و توندرا ساکن شدند. در طول قرنها این قبایل اجتماعات منظمی را شکل دادند که گرچه دارای تکنولوژی سادهای به نسبت استانداردهای امروز بودهاند، اما از اقتصادی پایدار، سیستمهای سیاسی قوی، باورهای دینی و معنوی پیچیده و غنی و نیز فرهنگی بسیار متنوع برخوردار بودند.
با آغاز ورود اروپاییها در قرن شانزدهم بومیان آمریکا به دلایل مختلفی همچون جنگ، کوچ اجباری و خشونت تازهواردان از سکونتگاههای سنتی و روستاهای خود خارج شده و به برخی نواحی دورافتاده نقل مکان کردند تا از گزند اروپاییها در امان بمانند. تکنولوژی اروپاییها و آسیبپذیر بودن بومیان در برابر بیماریهای ناشناخته که همراه مهاجران آمده بود باعث شد جمعیت زیادی از بومیان کانادا به سرعت کشته شوند. هرچند اروپاییها بومیان را به عنوان سرباز، شکارچی و تاجرین پوست به خدمت میگرفتند، اما این گروهها همواره مورد بیعدالتی، بدرفتاری و بیاعتمادی سفیدپوستان قرار داشتند و فشار بر آنها همیشه وجود داشت. حال پس از چند قرن به تازگی بومیان کانادا توانستهاند از حقوقی برابر و جایگاهی شرافتمندانه بر اساس قانون برخوردار شوند.
شما میتوانید اطلاعات بیشتری درباره بومیان کانادا را در اینجا مطالعه کنید.
اکتشاف و استعمار (1534-1756)
New France
بر اساس روایات قدیمی اولین اروپایی به نام ژاک کارتیه (1491-1557) فرانسوی در سال 1534 از اقیانوس اطلس عبور کرد و خود را به خلیج سنت لاورنس رساند. به گفته این روایتها او صلیبی بزرگ را در ساحلی که امروزه Gaspe نام دارد برپا کرد و مدعی شد که تمام سرزمینهایی که کشف کند به پادشاه فرانسه تعلق خواهد داشت. با این وجود کارتیه موفق نشد سکونتگاهی دائمی در این سرزمین جدید ایجاد کند.
سرانجام در سال 1603 یک کاشف فرانسوی دیگر به نام ساموئل د چمپلین (1491-1557) همراه با یک مبلغ مسیحی، متخصص ناوبری، رهبری سیاسی و باهوش و متخصص در ایجاد مستعمره توانست سرزمینی به نام New France را در امتداد خلیج سنت لاورنس ایجاد کند. او بعنوان فرماندار این سرزمین چندین شهر را برای کشاورزان، ماهیگیران و تاجران فرانسوی پوست ایجاد کرد که معروفترین آنها کبک (1608)، Trois-Rivieres (1634) و Port-Royal (1605) نام دارند. با مرگ او فرماندار جدید توانست شهر مونتریال (1642) را نیز به عنوان یکی از مهمترین شهرهای کانادا تاسیس کند. فرانسویها پس از موفقیتهای اولیه خود از خلیج سنت لوییس به سمت شرق پیشروی کردند و سپس به Great Lakes و رودخانه Mississippi رسیدند. تا سال 1682 فرانسویها توانستند بخش بزرگی از نواحی مرکزی آمریکای شمالی را تحت کنترل خود بگیرند که آن را لوییزیانا نامیدند. پس از آن به ساخت شهرها و سکونتگاههای بیشتر در این ناحیه مشغول شدند.
New England
بریتانیاییها نیز تقریبا همزمان با چمپلین پا به سرزمین کانادا گذاشتند و به سرعت مستعمرات کوچکی را در جنوب New France و شرق لوییزیانا ساختند. اولین شهرهای معروف بریتانیایی عبارتند از Jamestown (1607)، Plymouth (1620) و بوستون (1630). بریتانیاییها به سرعت مجموعهای از 13 مستعمره جداگانه در بیشتر نواحی ساحل شرقی آمریکای شمالی ساختند که از ماساچوست در شمال تا جورجیا در جنوب امتداد داشت. آنها به دلایل سیاسی و اقتصادی تمایل داشتند برخی مناطق در شمال New France را نیز تحت تصرف خود داشته باشند. در سال 1670 و پس از کشف یک راه آبی جدید برای ورود به آمریکای شمالی در خلیج هادسون، بریتانیا مالکیت این گذرگاه شمالی را در دست گرفت و آن را سرزمین Rupert نامید. برخلاف 13 مستعمره دیگر که دارای جمعیتی زیاد و خودمختاری نسبی بودند، بریتانیا کنترل این سرزمین وسیع و بدون جمعیت را به طور کامل به شرکت خلیج هادسون (HBC) که یک شرکت خصوصی در لندن بود واگذار کرد. کنترل بر این سرزمین وسیع به سرعت قدرت سیاسی و مالی HBC را افزایش داد و به این منطقه را به صورت مستقل از دولت بریتانیا و همانند یک امپراتوری وسیع اداره کرد.
تجارت پوست
در سالهای اولیه ایجاد مستعمرات جدید اقتصاد این نواحی بیشتر از طریق کشتن حیوانات و فروش پوست آنها در اروپا تامین میشد. شرکتهای پوشاک اروپایی این پوستها را به کلاههای شیک تبدیل میکردند و آنها را به اشخاص ثروتمند میفروختند. این چرخه اقتصادی به تجارت پوست شهرت یافت. این تجارت به رقابتی سنگین بین امپراتوری فرانسه و انگلیس انجامید، زیرا هرکدام از آنها تلاش میکردند مناطق بیشتری از آمریکای شمالی را تحت کنترل بگیرند و در نتیجه تجارت پوست خود را گسترش دهند. همین رقابت منجر به وقوع درگیری نظامی بین این گروههای رقیب و در سالهای بین 1613 و 1756 شد که به دوران جنگ پوست شناخته میشود. این جنگ خونین بین نیروهای فرانسوی، انگلیسی و بومیان روی داد که هرکدام در تلاش بودند سرزمینهای بیشتری را تصاحب کنند. در این سالها جنگهای شدیدی رخ داد که طی یکی از آنها در سال 1755 و با حمله بریتانیا به خلیج فرانسوی Beausejour در Acadian Peninsula شروع شد. در این نبرد ساکنین فرانسوی این ناحیه که Acadians نام داشتند به اجبار و در حالی که زخمی شده بودند به لوییزیانا تبعید شدند.
شکست New France از بریتانیا
با تیرهتر شدن روابط بین فرانسه و انگلیس در آمریکای شمالی و اروپا شاهد تبدیل درگیریهای کوچکی تجارت پوست به یک درگیری عظیم بودیم که برای در اختیار گرفتن کنترل کامل بر قاره آمریکا روی داد. این جنگ که با نامهای جنگ هفتساله اروپاییها (1756-1763) یا جنگ تمامعیار فرانسویها و Indian (1754-1763) شناخته میشود، مهمترین رویداد نظامی در تاریخ کانادا است. هر دو طرف جنگ دارای قدرتی مساوی بودند. مستعمرات بریتانیا جمعیت بیشتری داشت، اما اکثریت قبایل بومی از نیروهای فرانسوی طرفداری میکردند. با وقوع تعدادی حمله بزرگ و ناگهانی از سوی فرانسویها به مواضع حیاتی بریتانیا تصور بر این بود که به زودی شاهد شکست انگلیسیها خواهیم بود، اما همین حملات بریتانیا را وا داشت تا هزاران سرباز را از اروپا و با هدف تغییر توازن قوا به آمریکای شمالی بفرستد. در سال 1759 فرماندهان نظامی دو ارتش مستعمراتی بریتانیا توانستند در نبردی 30 دقیقهای که به Plains of Abraham شهرت دارد بر فرانسه پیروز شوند. در سال 1763 پیمان پاریس با شروط زیر امضا شد و نهایتا جنگ به پایان رسید: تمام نواحی New France و بیشتر مناطق لوییزیانا به انگلیس داده میشود و باقی نواحی به دلایل ژئوپلیتیک به اسپانیا تعلق خواهد گرفت.
بر اساس این پیمان حضور فرانسه در آمریکای شمالی برای همیشه پایان یافت. اما با این حال بریتانیاییها همچون یک برنده کینهتوز رفتار نکردند. در سال 1774 New France به عنوان یکی از مستعمرات بریتانیا ثبت شد و کبک نام گرفت. این مستعمره با یک قرارداد مصالحه به نام کبک شروع به فعالیت کرد که بر اساس آن توافق شد این ناحیه با قوانین فرانسوی اداره شود و منطقهای کاتولیک باقی بماند. بر اساس این معاهده روش کشاورزی خاص فرانسوی که سیستم seigneurial نام داشت همچنان در منطقه زنده میماند. هرچند این شیوه اداره یک مستعمره بریتانیایی عجیب بود، اما چون جمعیت فراوان کبک عمدتا فرانسوی بودند بریتانیا گزینههای چندان دیگری برای برقراری صلح نداشت.
انقلاب آمریکا
اختلافنظر درباره معاهده و مصالحه کبک به سرعت موجب بروز تنشهایی در سرتاسر نواحی بریتانیایی آمریکای شمالی شد. با شروع این اختلافات آتش جنگ هفتساله دوباره شعلهور شد و بسیاری از ساکنین 13 مستعمره بریتانیا در جنوب مستعمره سابق New France مجددا آشوب را آغاز کردند. آنها فرانسه را طرف شکست خورده جنگ میدانستند و نحوه رفتار بریتانیا و نوع اداره مستعمره جدید را قابل قبول نمیدیدند. با وضع قوانین جدید برای محدود کردن مهاجرت ساکنین مستعمرات بریتانیایی به مستعمره جدید در لوییزیانا خشم اهالی این نواحی بیشتر شد. بعلاوه جنگ با فرانسه هزینه بسیار زیادی برای بریتانیای کبیر داشت که منجر به وضع مالیاتهای سنگین در مستعمرات و کاهش حقوق دموکراتیک برای خاموش کردن مخالفان شد. در سال 1776 گروهی از سیاستمداران New England استقلال خود از بریتانیا را اعلام کردند و پس از آن نبردی به نام جنگ انقلاب (1775-1783) را شروع کردند. این نبرد به تشکیل کشوری جدید در نواحی شرقی آمریکای شمالی انجامید که به طور مستقل از قوانین بریتانیا اداره میشد. این کشور جدید ایالاتمتحده آمریکا نام گرفت.
با این حال تمام مستعمرات انگلستان تمایلی به استقلال نداشتند. ناحیه نووا اسکوشیا که منطقه Acadia سابق و تحت کنترل فرانسه بود گاهی به عنوان چهاردهمین مستعمره شناخته میشد، اما نهایتا از الحاق به کشور جدید صرفنظر کرد. کبک نیز مستعمره دیگری بود که ترجیح داد تحت کنترل بریتانیا باقی بماند. هر دو گروه احساس میکردند که با وجود قوانین سختگیرانه بریتانیا، حقوق و امنیت آنها تحت اداره انگلیس به شکل بهتری اداره خواهد شد.
وفاداری به خاندان سلطنتی
نبرد انقلاب در تمام 13 مستعمره به یک اندازه محبوبیت نداشت و بخش زیادی از نواحی New England همانند نوا اسکوشیا و کبک از ایده خارج شدن از کنترل بریتانیا حمایت نمیکردند. پس از شروع جنگ بسیاری از خانوادهها به سرزمینهای شمالی و کبک فرار کردند تا در مناطقی زندگی کنند که هچنان تحت کنترل انگلستان هستند. این مهاجران به عنوان قومی بسیار محافظهکار شناخته میشوند که سلطنت، امپراتوری و سلسله مراتب اجتماعی را به عقاید انقلابی و جمهوریخواهانه آمریکا، دموکراسی و عدالتخواهی ترجیح دادند. این عقیده در بین کسانی که کانادا را به نسبت ایالاتمتحده به عنوان ناحیهای بریتانیاییتر و سنتیتر میدیدند طرفداران زیادی پیدا کرد. در مقابل مورخان معاصر این وفاداری را تنها به عنوان نیرویی برای زنده ماندن در بین ساکنین منطقه میبینند که علارغم دیدگاههای سیاسی مختلف، با هدف در امان ماندن از خشونت نبرد انقلاب و نیز داشتن آیندهای مشخص به شکلی متحد در این ناحیه ساکن شدهاند. این دیدگاه کاناداییها را به عنوان مردمی محتاط و کاربردی نشان میدهد.
ورود این مهاجران وفادار به کبک موجب شد تا جمعیت انگلیسیزبانها در این ناحیه در عرض چند سال به سرعت زیاد شود. این رشد سریع باعث نگرانی ساکنین فرانسوی این ناحیه گردید که هنوز حفظ فرهنگ و سبک زندگی سنتی برای آنها اهمیت زیادی داشت. در سال 1791 بریتانیا تلاش کرد با تقسیم کبک به دو مستعمره این نگرانیها را رفع کند. به این ترتیب مستعمره Upper Canada در اختیار انگلیسیها و Lower Canada در اختیار فرانسویها قرار گرفت. هر مستعمره صاحب دولت مختص به خود شد تا به سیاست و فرهنگ جداگانه و مستقلی که مورد قبول ساکنین آن مناطق بود، متعهد بماند.
منبع: thecanadaguide