اگر قدر زندگی را بدانیم، هر روز هوا هوای عاشقی است، و برای همین به سرمان زد که نگاهی بیندازیم به تاثیرهای مختلفی که تکنولوژی بر روی عشق در عصر زندگی مدرن گذاشته است. از یافتن عشق تا حفظ آن، تشکیل یک رابطه، ازدواج و فراتر از آن.
بسیاری از ما عاشق تکنولوژی هستیم ولی آیا عصر دیجیتال باعث بهتر شدن عشق واقعی شده، یا آن را بدتر کرده است؟
۱. خیلی دور، ولی خیلی نزدیک
شاید به نظر چند دهه قبل بیاید، ولی درست همین چند سال پیش بود…روابط از راه دور که تقریبا وجود نداشتند به لطف فناوریهای ارتباطی بارقهای از امید گرفتند. روزهای نامهنگاری گذشت، دیگر نیازی نبود چند هفته صبر کنید تا جوابِ معشوق به دستتان برسد. همه چیز آنی شد.
در یکی از پژوهشهای دانشگاه میسوری معلوم شده که ۸۸٪ از زوجهایی که رابطهٔ از راه دور دارند، هر روز برای هم متن میفرستند و ۱۵٪ از آنها هر روز چت ویدیویی دارند. بنابراین، دستگاههای هوشمند تقریبا از هر نظر فاصله را کم کردهاند، جز فاصله فیزیکی.
عجیب نیست که ۹۶٪ از افرادی که با اسکایپ با هم تماس دارند، بر این باورند که اسکایپ ارتباطی نزدیکتر از انتظارشان فراهم آورده است. تصورش سخت نیست که با فناوریهای جدید مثل واقعیت مجازی (Virtual Reality) و در نهایت فناوریهای لمسی، کیفیت روابط از راه دور بهتر و بهتر بشود.
۲. همیشه در معرض انتخاب
تا همین چند سال پیش بیشتر امید ما به دیدار با آدمهای جدید، فقط به دوستانمان بود، گاهی هم همکارها یا آشنایان خانوادگی. حالا بیش از ۲۵٪ از مردم از سرویسهای Dating استفاده میکنند. ۳۵٪ از زوجهای امریکایی که بین ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۲ ازدواج کردهاند، رابطه خود را در وبسایت Match.com یا Tinder آغاز کردند.
فناوری به ما امکان داده که روابط رمانتیک خود را به جای دریاچهای از آدمهای اطرافمان، با اقیانوسی از آدمهای دور و نزدیک آغاز کنیم. حالا آدمهایی که شاید هرگز هممسیر نمیشدند، به لطف تکنولوژی با هم آشنا میشوند.
البته این چشمانداز کاملا یک آسمان آبی با رنگینکمان نیست، زیرا پژوهشها نشان دادهاند که وجود انتخابهای فراوان هم مشکلات خودش نظیر افسردگی، سرگشتگی و اشتباه در انتخاب را ایجاد میکند.
تصور انتخاب یک خانم یا آقای بیعیب با سوایپ کردنِ عکسها به راست، آنقدرها ایدهآل نیست. در فضای دوستیابی امروز، عیبها بزرگنمایی میشوند و فرصتها مثل قطاری سریعالسیر از جلوی آدمها رد میشوند، و البته همیشه گزینههای دیگری هم وجود دارند.
اما آنهایی که عشق خود را آنلاین پیدا میکنند، نسبت به آدمهایی که با روشهای سنتی همسر مییابند، گویا ازدواجهای شادتری دارند. پس هر چند به وضعیت ایدهآل نرسیدهایم، ولی لااقل به آن نزدیک شدهایم.
۳. چسبیده به نمایشگر
هر چند فناوری، روش دیدار آدمهای هم-فکر با یکدیگر را به شکلی بسیار مثبت تغییر داده، ولی اعتیاد ما به تلفنها و لپتاپها در زندگی روزمره تاثیرات بدی هم دارد.
طبق بررسیهای مرکز پژوهش Pew حدود ۴۲٪ درصد از افراد بین سنین ۱۸ تا ۲۹ سال که در روابط جدی هستند، در دیدارهای دو نفری، احساس میکنند که زوجشان (به خاطر استفاده از تلفن) دچار حواسپرتی نسبت به آنها ست.
چه پاسخ دادن به یک ایمیل کاری باشد یا صرفا مرور پستهای فیسبوک، شواهد زیادی هست که نشان میدهد ما آدمهای این عصر به تلفنهای خود معتادیم و بیش از حد به دستگاههایمان اتکا داریم، شاید بیش از آنچه خودمان تصور میکنیم.
در دنیایی که بیشتر ما بیش از حد کار میکنیم، مهم است که بتوانیم خودمان را از تلفنهای هوشمند جدا کنیم و هر از گاهی آنها را کنار بگذاریم تا بهتر دنیای اطرافمان را لمس کنیم. به خصوص اختصاص وقتِ با کیفیت به گفتگوهای رو-در-رو با زوجمان میتواند زمینهساز عشقی پایدار باشد.
۴. شمای دیجیتال
چه زوج خودتان را آنلاین یافته باشید چه آفلاین، احتمالا در ادامه مسیر ارتباط شما شکل آنلاین پیدا میکند. فیسبوک، توییتر، یا دیگر شبکههای اجتماعی که در محل زندگی شما محبوبیت یافتهاند، زمینهساز آشنایی با دوستان و آشنایان او نیز خواهند شد.
اما نمایه (Profile) دیجیتال شما میتواند چیزهای زیادی بر ملا کند. ۷۱٪ از افرادی که به طور آنلاین روابط عاشقانه پیدا کردهاند، معترفند که برای شناخت بهتر افراد مورد نظرشان، نام و نشان آنها را در گوگل جستجو کردهاند. کاربردِ دادههای شخصی ما که در فضای آنلاین پخش شدهاند، به طرز ترسناکی افزایش یافته است.
البته این امکان جستجو، به ما فرصت میدهد تا انتخابهای عاشقانهٔ بهتری داشته باشیم و در اولین دیدار احساس امنیت کنیم. اما وقتی آشنایی جلو رفت و تبدیل به رابطه شد، فشار شبکههای اجتماعی میتواند مفید یا مخرب باشد.
متخصصین بر این باورند که افراد با پخش (Share) کردن وجوه مختلف رابطهٔ عاشقانهشان در اینترنت، سعی دارند ضعفها و ناامنیهای ذهنی خود درباره وضع زندگیشان را پنهان کنند. پژوهشی مستقل نشان داده که هر چه تعداد سِلفیهای منتشره در شبکههای اجتماعی بالاتر باشد، شانس درگیری در روابط و ایجاد حسادت بالاتر میرود.
اما اگر واقعا دوست دارید جلوههای زیبای عشق خودتان را آنلاین با دیگران به اشتراک بگذارید، لزوما نتیجهاش منفی و تاریک نیست. چراکه پژوهشی دیگر میگوید که وقتی افراد به رابطهٔ خود رسمیتِ آنلاین میبخشند، احتمال اینکه تعهد، رضایت و آیندهنگریشان در مورد آن رابطه بالاتر رود، بیشتر است.
بنابراین ضرورتی ندارد که رابطه را کلا آفلاین نگه دارید، در عوض بهتر است نقطهٔ تعادل مناسبی پیدا کنید و مرزهایی برای Share کردن یا نکردن زندگی خصوصیتان تعریف کنید.
اوضاع بهتر شده یا بدتر؟
واضح است که با استفاده از تکنولوژی، راه آشنایی ما با آدمهایی که احساسات رمانتیک نسبت بهشان داریم تغییر کرده است. تغییری که خوبیها و بدیهایی دارد. تخمینها میگویند که تا سال ۲۰۳۱، بیش از نیمی از ما شریک زندگیمان را در اینترنت پیدا میکنیم.
پیوند بیشتر و بیشتر تکنولوژی با زندگی، و البته جنبهٔ عاشقانه آن، سرنوشت محتومی به نظر میرسد. شاید در روز ولنتاین بعدی، به جای تمرکز روی گرفتن یک سِلفی رمانتیک برای اینستاگرام، بد نباشد که تلفنهای خود را کنار بگذاریم و با آدمی که در برابرمان نشسته، ارتباط برقرار کنیم.
نگاهمان را به نگاه او پیوند بزنیم و گوشمان را به حرفهای او بدهیم، بدون حواسپرتیهایی که تکنولوژی باعث آنها است.
اپهای Dating و نظرات یک متخصص
همانطور که گفتیم، در دنیای متاثر از فناوری، که در هم تنیده است، ما راههای جدیدی برای شناخت همدیگر یافتهایم ولی خانم هلن فیشر، که یک انسانشناس برجسته است، میگوید که اصول آشنایی ثابت ماندهاند.
خانم فیشر که پژوهشگر علمی در زمینهٔ تفاوتهای جنسیتی و تکامل تدریجی احساسات انسانی است، با وبسایت Match.com هم در این زمینه همکاری دارد. در این حوزه او را به عنوان متخصص عشق رمانتیک میشناسند.
خانم فیشر در کتابهای خود به رازهای مهمترین احساس ما (عاشقی) میپردازد: تکامل تدریجی عاشقی، بنیانهای بیوشیمی آن در بدن، و اهمیت بیمانندش برای جامعهٔ انسانی.
او معتقد است که عشق انگیزهٔ اصلی جامعه بشری است (بالاتر از انگیزهٔ جنسی، گرسنگی، تشنگی، و شاید حتی انگیزهٔ بقا)، و بررسیهای مختلف او نگاهی دارند به دلیل انتخاب یک شریک زندگی به جای دیگر گزینهها.
او در کتاب کلاسیک خود Anatomy of Love که ابتدا به سال ۱۹۹۲ منتشر شد و در سالهای اخیر ویرایش جدید آن هم انتشار یافت، بررسیهایش در زمینه شهوت، عشق رمانتیک، وابستگی و موارد دیگر مثل چتهای رمانتیک، روابط یک-شبه، دوستیهای سکس-محور، و دیگر روندهای معاصر در زمینه معاشقه و ازدواج را به نگارش در آورده است.
جدیدترین روندی که او مشاهده کرده «عاشقی کُند» نام دارد. خانم فیشر در این زمینه میگوید:
«من اخیرا به سرزمین گینه مسافرت کرد و با مردی حرف زدم که سه همسر داشت. از او پرسیدم که “میخواهی چند همسر داشته باشی؟” و او مکثی طولانی کرد، من در این فاصله با خودم فکر کردم که جوابش چیست؟ پنج؟ ده؟ ۲۵ همسر؟ اما او به من نزدیک شد و به آرامی گفت: “صفر.”»
«ما موجودات زوجگرایی هستیم. ۹۷ درصد از پستانداران روی زمین در اواخر جوانیشان جفت پیدا میکنند؛ اما ما انسانها زودتر دست به کار میشویم. نمیگویم که وفاداریمان به زوجمان هم بیشتر است. من به بیوفایی در ۴۲ فرهنگ مختلف نگاه کردهام، و بخشی از دلایل ژنتیک و اجزای مغزی آن را فهمیدهام. خیانت در همه جای دنیا رواج دارد، ولی ما آدمها ذاتا اهل عاشق شدنیم.»
تغییر عشق در اثر تکنولوژی
خانم فیشر میگوید: «تغییر عشق در اثر تکنولوژی، تقریبا صفر است. کار من بررسی مغز است. من و همکارانم بیش از ۱۰۰ نفر را در اسکنر مغز گذاشتهایم، آنها یا تازه عاشق شده بودند، یا آن را از دست داده بودند، یا در رابطهای طولانی بودند.»
«من از مدتها قبل به این نتیجه رسیدم که ما سه سیستم مغزی متفاوت برای زوجگیری و تولید مثل در مغزمان پرورش دادهایم: (۱) انگیزه جنسی، (۲) احساسات رمانتیک شدید، و (۳) احساس تعلق عمیق برای داشتن یک شریک طولانی-مدت.»
«و در کنار همدیگر، این سه سیستم مغزی —همراه با بخشهای دیگرِ مغز— زندگیهای خانوادگی، روابط عاطفی و ارتباطات جنسی ما را هماهنگ میکنند.»
«اما این سیستمها در بخشهای عمیق مغز قرار دارند، خیلی پایینتر از سیستم لیمبیک که با کمک آن احساس میکنیم و احساساتمان شکل میگیرند. آن ۳ سیستم در بخشهای بَدَوی مغز قرار دارند و به انرژی، تمرکز، انگیزه، خواست و اراده وصلند.»
«در این مورد، پای انگیزهٔ اصلی زندگی در میان است: یافتن یک شریک زندگی. این سیستمها ۴.۴ میلیون سال قبل در مغز اجداد ما شکل گرفتند و با سوایپ کردن عکس آدمها به چپ یا راست در Tinder تغییر نخواهند کرد.»
فیشر چنین ادامه میدهد: «شکی نیست که تکنولوژی باعث تغییر روشهای اظهار عشق شده: ایمیل، متن، ایموجیهای احساسی، پیامهای عاشقانه، لایک زدن عکسها، فرستادن سلفی… خلاصه اینکه قواعد و تابوهای اظهار عشق تغییر کردهاند. اما آیا این به معنی تغییر جدی مقولهٔ عاشقی است؟ پس درباره دهه ۱۹۴۰ چه میگویید؟ زمانی که خودروها آمدند و تختهای دو نفره رواج یافتند.»
«درباره اختراع قرصهای ضد بارداری چه نظری دارید؟ با آمدن آنها، زنها توانستند بدون ترس از بارداری و نابودی موقعیت اجتماعی خود، علایق جنسی ابتدایی و اصلیشان را بروز دهند.»
آیا وبسایتهای Dating، عشق را تغییر میدهند؟
دکتر فیشر میگوید: «حتی وبسایتها و اپهای Dating هم باعث تغییر عاشقی نشدهاند. من مشاور وبسایت Match.com هستم و ۱۱ سال است که با آن همکاری دارم. همیشه به گردانندگانش میگویم که این نوع وبسایتها، وبسایت عاشقی نیستند، بلکه وبسایت معرفیاند.»
«وقتی شما در کافه، پارک، یا جای مشابهی نشستهاید مغزتان مانند آدمهای قدیم بیدار میشود، و رفتارهایی مثل لبخند، قهقهه، گوش کردن، و ژست گرفتن را بروز میدهید که صد هزار سال پیش اجداد ما هم انجام میدادهاند. من میتوانم آدمهای مختلفی جلوی شما بگذارم—وبسایتهای Dating هم همینطور—ولی در نهایت تنها الگوریتم واقعی در مغز شما است. و تکنولوژی آن را تغییر نمیدهد.»
به گفتهٔ خانم فیشر، تکنولوژی روش انتخاب ما برای عاشق شدن را تغییر نداده است ولی باعث شکلگیری روندی شده که فیشر آن را بسیار مهم میداند و با «تناقضِ انتخاب» مرتبط است.
میلیونها سال انسانها در گروههای کوچک زندگی میکردند و «فرصت برای انتخاب از بین ۱,۰۰۰ نفر» را نسل ما تازه در یکی دو دههٔ اخیر به دست آورده است. فیشر میگوید که آدمها قادرند در هر بار بین ۵ تا ۹ انتخاب را در نظر بگیرند و اگر گزینهها از این بالاتر بروند مغزشان دچار «سرریز ادراکی» میشود و هیچکدام را انتخاب نمیکنند.
او ادامه میدهد: «من به این نتیجه رسیدهام که به دلیل همین سرریز ادراکی، ما وارد نوع جدیدی از ابراز علاقه شدهایم که “عاشقیِ کُند” نام دارد.»
«ما در ۶ سال اخیر با Match.com یک بررسی به نام “مجردها در امریکا” را انجام دادهایم. بررسی روی جمعیت امریکا بوده، نه کاربران این اپ. هر سال بیش از ۵,۰۰۰ نفر در آن بودهاند و ترکیب خوبی از جمعیت امریکا را داریم.»
«حالا دادههای حدود ۳۰,۰۰۰ نفر را داریم و هر سال الگویی مشابه را دیدهایم. در تک تک سالهایی که بررسی کردیم، بیش از ۵۰٪ افراد در طول عمرشان روابط یک-شبه داشتهاند، ۵۰٪ تجربهٔ دوستی جنسی (friends with benefits) داشتهاند، و بیش از ۵۰٪ تجربهٔ زندگی بلندمدت قبل از ازدواج را از سر گذراندهاند.»
«امریکاییها فکر میکنند که این تنوع طلبی، یک جور بیپروایی ست. من هم برای مدتی طولانی به این اعداد شک داشتم، با هم جور در نمیآمدند. اما با خودم گفتم که حتما باید یک توجیه داروینی برای ماجرا باشد، پس جستجو را ادامه دادم.»
«بالاخره به آماری برخوردم که خیلی چیزها را توضیح میداد. در یک مقالهٔ آکادمیک خواندم که ۶۷٪ از مجردهایی که دارند با یک شریک بلندمدت زندگی میکنند ولی هنوز ازدواج نکردهاند، از ترس طلاق ازدواجشان را به تاخیر انداختهاند. آنها از عواقب اجتماعی، قانونی، احساسی، و اقتصادی طلاق وحشت دارند.»
«اینجا بود که با خودم گفتم شاید آن تنوعطلبی از سر بیپروایی و بیمسئولیتی نیست. بلکه احتیاط است. مجردهای امروزی میخواهند قبل از ازدواج همه چیز را دربارهٔ شریک زندگیشان بدانند.»
«آدمها توی تختخواب خودِ واقعیشان را نشان میدهند. موقع نزدیکی میشود فهمید که یک آدم چطور معاشقه میکند، اصلا مهربان ست یا نه، حرفشنوی و تعامل دارد یا فقط تکرَوی میکند، و به خصوص در سن و سال من، داشتن شوخطبعی خیلی مهم است.»
به این شکل خانم فیشر فهمید که آدمهای امروزی با گذراندن یک دورهٔ پیش-از-ازدواج میخواهند روابط بد را فیلتر کنند، و شاید همین فیلترها باعث پدیدهٔ «عاشقیِ کُند» شدهاند ولی در عین حال آمار ازدواجهای خوشبخت را هم افزایش دادهاند.
در یک نظرسنجی که متعاقب این بررسیها از ۱,۱۰۰ نفر در امریکا انجام شد، یک سوال جالب جلوی آنها گذاشتند: «آیا انتخاب دوبارهات برای ازدواج، همین همسر فعلیات است؟» و ۸۱٪ از افراد جواب دادند: «بله.»
منابع: IC Resources و True love Stories