«نمیدونم چرا همش دلم میخواد گریه کنم!»
«اصلا حال ندارم از جام تکون بخورم، خیلی خستهام، خوابم میاد.»
«دیگه هیچچی اصلا برام جالب نیست، حوصلهام از همه آدمای اطرافم سر میره!»
«خیلی دنیا مسخره شده، کاش زودتر میمردیم و خلاص»
این جملهها برایتان آشناست؟ آیا در اطرافیانتان کسی هست که چنین حرفهایی را به زبان آورده باشد؟ یا آیا ممکن است خودتان چنین احساساتی داشته باشید؟ اگر پاسختان مثبت است باید بگویم که در وضعیت روحی نامناسبی قرار دارید.
افرادی که اغلب اوقات بیحوصله و عصبی هستند، از فعالیتهای روزانه گریزانند و احساس ناراحتی، اضطراب، پوچی، ناامیدی، درماندگی، بیارزشی، شرمساری یا بیقراری در آنها شدید است احتمالا به اختلال افسردگی مبتلا هستند.
واژه «افسردگی» را همه تقریبا در زندگی خود شنیدهایم، اما آیا به همان اندازه که اسم آن به گوشمان میخورد، این اختلال را هم میشناسیم؟
پاسخ ما این است که احتمالا نمیدانید افسردگی دقیقا چیست و چرا و چگونه شکل میگیرد. به همین خاطر در نظر داریم در این مقاله به طور مفصل در مورد این حالت خلقی بیشتر برایتان توضیح دهیم تا با شناخت کامل آن بتوانید زندگی افرادی زیادی را در اطراف خود نجات دهید.
افسردگی چیست؟
افسردگی حسی عجیب است که حتی شاید خود فرد از آن مطلع نباشد و زمانی متوجه این امر شود که دیر است و راهی بس طولانی را برای درمان باید در پیش بگیرد.
اختلال افسردگی به کشور، فرهنگ، جنسیت یا شخصیت خاصی مربوط نیست و از جمله عارضههای شایع در عصر حاضر است و در سراسر جهان روند فزایندهای دارد.
افرادی که افسرده میشوند به طور عمومی اشتیاق خود در انجام فعالیتهایی که زمانی برایشان لذتبخش بوده را از دست میدهند. در روابط خود به مشکل بر میخوردند. ممکن است افکار خودکشی در سر بپرورانند و همچنین احتمال دارد افسردگی در آنها باعث بیخوابی، خواب بیش از حد، از دست دادن تمرکز، کماشتهایی، احساس خستگی و کوفتگی، مشکلات گوارشی، یا کاهش انرژی بدن شود.
قربانیهای این اختلال در اغلب مواقع احساس گناه دارند و خود را مفید یا ارزشمند نمیدانند، آنها امید خود به زندگی را از دست میدهند و به مرگ یا خودکشی علاقه بسیار دارند.
اختلال افسردگی یا دیپرِشن ممکن است یک واکنش طبیعی نسبت به رویدادهای زندگی مانند مرگ اطرافیان، اثرات بیماریهای بدنی یا عوارض جانبی مصرف بعضی از داروها و درمانهای پزشکی باشد.
فرد افسرده اغلب دارای حالت پریشانی در وضعیتها و موقعیتهای مختلف است. این اختلال تاثیرات بسیار منفی بر شخصیت فرد، کار یا زندگی تحصیلی و نیز وضعیت خواب، عادتهای غذایی و سلامت عمومی او دارد. بنابراین فرد مبتلا باید به موقع به روانشناس و روان پزشک مراجعه کند.
برای اینکه بگوییم فرد دچار افسردگی شده باید حداقل دو هفته نشانههای این بیماری را داشته باشد.
دلیل شکلگیری افسردگی چیست؟ چرا یک نفر افسرده میشود؟
تصور میشود، علت اصلی بروز افسردگی عوامل ژنتیکی، محیطی و فاکتورهای روانشناسی است. البته، عواملی همچون سابقه خانوادگی، تغییرات اساسی در زندگی، برخی داروها، مشکلات مزمن سلامتی و سوء مصرف مواد مخدر هم میتوانند احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش دهند.
متاسفانه برای تشخیص افسردگی هیچگونه تست آزمایشگاهی وجود ندارد. همچنین این اختلال نشانههای مشابه به «غم» دارد که باید بین این دو تمایز قائل شد؛ زیرا غم بخشی عادی از زندگی و خفیفتر از افسردگی است.
به طور کلی باید گفت، پزشکان نمیتوانند به طور دقیق مشخص کنند دلیل اصلی افسردگی چیست. اما گمانهزنی میشود این اختلال به ساختار مغز و فعالیتهای شیمیایی آن مربوط است.
از نظر شیمیایی، وقتی تعادل سیستم انتقال اطلاعات در مغز به هممیریزد، ممکن است فرد به افسردگی مبتلا شود. این تعادل نیز زمانی از بین میرود که فرد به طور ناگهانی به استرس زیاد ناشی از مشکلات عاطفی، از دست دادن عزیزان، از دست دادن عشق یا شغل دچار شود.
در چنین وضعیتی، فرد به درمانهای مضری همچون سومصرف الکل، سیگار یا مواد مخدر و محرک روی میآورد. البته ممکن است دچار تغییرات هورمونی نیز بشود.
دلایل شکلگیری اختلال افسردگی به دو دسته کلی و چند زیرمجموعه تقسیم میشود که در زیر معرفی کردهایم:
- علل زیستشناختی: شامل موارد زیر است:
ژنتیک
داروها، مواد مخدر و روانگردان
بیماریهای غیر روانی
نوروترانسمیترها
- علل روانی اجتماعی (psychosocial) شامل موارد زیر است:
استرس
شخصیت
رویدادهای زندگی
بیماریهای روانی
ژنتیک
نقش عاملهای ژنتیک در شکلگیری افسردگی ثابت شده است. محققان تاکنون موفق به کشف چند ژن شدهاند که در بروز اختلال دو قطبی نقش دارند. آنها همچنان به دنبال کشف ژنهایی هستند که با سایر اشکال افسردگی مرتبط باشند. اگرچه گفته شده همه افرادی که سابقه فامیلی افسردگی را دارند به این اختلال دچار نمیشوند.
داروها، مواد مخدر و روانگردان
مشخص شده استفاده طولانی مدت از برخی داروها همچون داروهای کنترل فشار خون، ضد تشنج، ضد میگرن، ضد روانپریشی، قرصهای خواب یا قرصهای پیشگیری از بارداری میتوانند نشانههای افسردگی را در بعضی افراد ایجاد کنند.
سوء مصرف مواد از جمله نوشیدنیهای الکلی، آرامبخشها (همچون بنزودیازوپین)، مخدرها (همچون هروئین)، محرکها (مانند کوکائین و آمفتامین)، روانگردانها و مواد استنشاقی نیز میتواند باعث تشدید افسردگی شود.
بیماریهای غیر روانی
برخی بیماریهای عفونی، کمبودهای تغذیهای، کمکاری تیروئید، بیماری لایم، اِم اِس، بیماری پارکینسون، درد مزمن، سکته مغزی، دیابت، آلزایمر، میگرن و سرطان میتوانند سبب شکلگیری اختلال افسردگی شوند.
نوروترانسمیترها
دانشمندان کشف کردهاند در بیماران افسرده، نوروترانسمیترهایی همچون سروتونین، نوراپی نفرین و دوپامین دچار اختلال هستند.
استرس
رویدادهای پراسترس زندگی، به ویژه از دست دادن یا تهدید به از دست دادن یک فرد محبوب یا شغل میتواند محرک افسردگی باشد.
فشار روانی که با نام استرس آن را میشناسیم زمانی ایجاد میشود که ما نتوانیم با فشارهای کوچک کنار بیاییم. استرس در افراد مختلف متفاوت است، ممکن است عاملی برای فردی ایجاد استرس کند ولی در فرد دیگر، به هیچ عنوان استرس ایجاد نکند.
تغییر شغل، نقل مکان به یک شهر جدید، ازدواج، بازیهای پر تنش، مرگ نزدیکان و وجود یک بیماری بااهمیت در خانواده از جمله عوامل بیرونی هستند.
شخصیت
صفتهای شخصیتی خاص همچون اعتماد به نفس پایین، وابستگی شدید، بدبینی و حساسیت در برابر استرسها میتواند فرد را مستعد افسردگی کند. شخصیتهای وسواسی، منظم،جدی و کمالگرا نیز در خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند.
افراد افسرده معمولا درونگراتر از سایر افراد هستند. همچنین کسانی که روانرنجوری (Neuroticisim) دارند نیر در خطر ابتلا به افسردگی هستند. این افراد اغلب دارای اضطراب، ترس، بدخلقی، نگرانی، حسادت، یاس، غیرت و احساس تنهایی هستند و احتمال اینکه اوضاع عادی را تهدیدآمیز و ناکامیهای کوچک را به یأس شدید تعبیر کنند، زیاد است.
رویدادهای زندگی
سختیهای دوران کودکی همچون از دست دادن نزدیکان، سوء استفاده جنسی و جسمی و تبعیض رفتاری والدین با فرزندان ممکن است به بروز افسردگی در بزرگسالی منجر شوند.
زایمان، یائسگی، بی هدفی، اعتیاد، مشکلات خانوادگی، از دست دادن نزدیکان، مشکلات مالی، بیکاری، استرس کاری، تشخیصهای پزشکی (سرطان، ایدز و غیره)، انزوای اجتماعی، تجاوز، مشکلات رابطهای یا زناشویی، حسادت و جدایی نیز از دیگر رویدادهای زندگی هستند که میتوانند افسردگی را به وجود بیاورند.
بیماریهای روانی
اضطراب، عقبافتادگی ذهنی، فراموشی، اختلال خوردن، سومصرف مواد و اختلال دو قطبی از اختلالات خلقی هستند که منجر به افسردگی میشوند.
افسردگی چه اثراتی در زندگی فرد بر جا میگذارد؟
افسردگی، روی هورمونهای تنظیم کنندهی اشتها اثر گذاشته و باعث میشود بیشتر یا کمتر از حد معمول غذا بخورید.
کمردرد در میان افراد دچار اختلالات خلقی یا اضطرابی شایع است. دلیلش هم این است که افراد افسرده، عادت به پایین انداختن شانهها دارند که منجر به کمردرد میشود.
درد عضله یا مفصل میتواند نشاندهندهی افسردگی باشد.
شکلات گوارشی- نفخ و یبوست و سندرم رودهی تخریک پذیر و … نیز ممکن است در نتیجه افسردگی باشند.
افسردگی باعث افزایش سطح هورمون کورتیزول میشود بنابراین مشاهدهی مشکلات پوستی در میان افراد مبتلا به افسردگی، شایع است.
میگرن میتواند دلیلِ پنهان ابتلا به اختلالات خلق و خو مانند افسردگی باشد و یا برعکس.
افسردگی میتواند طیف وسیعی از مشکلات مربوط به خواب را به بار بیاورد، شامل مشکل در به خواب رفتن، مشکل در خواب مستمر و خواب آلودگی در طول روز.
افسردگی میتواند روی ریتم قلب اثر بگذارد، فشار خون را بالا ببرد و انسولین را افزایش بدهد، کلسترول و هورمون استرس را هم افزایش بدهد.
افسردگی میتواند روی سلامت دهان و دندانها نیز اثر بگذارد که عموما به دلیل عدم رعایت کافی بهداشت و مراقبتهای فردی است که از پیامدهای افسردگی میتواند باشد. محققان دریافتند افسردگی و اضطراب موجب از دست دادن دندان میشود.
آیا درمانی برای افسردگی وجود دارد؟
بله افسردگی درمان دارد. درمانهای ضدافسردگی را میتوان به دو دسته کلی دارویی و غیر دارویی تقسیم کرد که در زیر به طور کامل توضیح دادهایم:
درمان غیر دارویی افسردگی
تحقیقات نشان میدهد ورزش در کاهش افسردگی تاثیرگذار است. ورزشی که با افزایش ضربان قلب همراه باشد، طبق تحقیقات انجام شده اثراتی شبیه اثرات داروهای ضد افسردگی دارد.
همچنین کارشناسان ثابت کردهاند مصرف گیاهان دارویی همچون زعفران، گل محمدی و لیموترش تاثیر بسزایی در بهبود و درمان افسردگی دارد.
پژوهشها دیگری نیز نشان میدهند که مصرف ماهی تازه همراه با خرما در برخی از وعدههای غذایی احتمال ابتلا به افسردگی را کاهش میدهد. اسیدهای چرب امگا ۳ موجود در ماهی، ساختار غشای مغز و میزان دوپامین و سروتونین را تغییر میدهند.
- زعفران: مواد موجود در زعفران (کروسین و سافرانال) تاثیری شبیه به داروی فلوکستین دارند و از بازجذب دوپامین، نوراپی نفرین و سروتونین جلوگیری میکنند. به همین خاطر اثر ضد افسردگی دارند.
- گل محمدی: از طریق تغییر رهاسازی آمینهای موجود در نورونهای پیش سیناپسی اثر ضدافسردگی خود را بروز میدهد.
- لیموترش: مطالعات علمی نشان داده که تنها رایحه لیمو به نحو چشمگیری زمان بی تحرکی را کاهش میدهد و نشان دهنده تاثیر ضد افسردگی رایحه اسانس لیموست.
درمان دارویی افسردگی
داروهای ضدافسردگی روی هورمونهای مغز همچون سروتونین تاثیر میگذارند. این داروها دوزهای متفاتی دارند. گاهی با مصرف چند هفته از این داروها میتوان اثرات آن را مشاهده کرد.
مصرف این داروها باید تحت نظر پزشک متخصص انجام گیرد. شاید دور اول مصرف آنها تاثیر درمانی نداشته باشد و نباید ناامید شد. مشاوره گرفتن و مصرف دارو به طور همزمان تاثیر بیشتر و نتیجه بهتری خواهد داشت.
بد نیست بدانید، مطالعات اخیر محققان دانشگاه استنفورد نشان داده که دارویهای رایج درمان دیابت نوع ۲ که برای افزایش حساسیت بدن به انسولین مورد استفاده قرار میگیرند، قادر به درمان افسردگی مزمن هستند.
در میانه افسردگی پایدار، همیشه امید و ناامیدی را تجربه خواهید کرد. اما همه این شرایط قابل درمان هستند. بیش از ۸۰ درصد از افراد با دارو، گفتار درمانی یا ترکیب هردو درمان میشوند. اما با داشتن امید و نگاه مثبت به زندگی میتوانید به نتیجه خوب و اثربخش آنها ایمان داشته باشید.
در آخر هم بگوییم، اگر افسردگی درمان نشود، علاوه بر تاثیر منفی بر احساسات و فیزیک بدن، بر کارهای روزمره، عادتها و روابط بیمار نیز تاثیرات سویی دارد.
افراد افسرده اصولا توانی برای تمرکز و تصمیم گیری ندارند. آنها دیگر فعالیتهای لذتبخش قدیم خود را دوست ندارند. افسردگی برای زندگی افراد بسیار خطرناک است.