هفتهٔ گذشته بود که عکسهایی از جوانی جاستین ترودو منتشر شد که او را با صورت واکسزده در چند میهمانی و مراسم نشان میداد. مجریان برنامههای آخر شب تلویزیون او را زیر سوال بردند.
محبوبیت ترودو بیشتر به خاطر حمایت از حقوق زنان و اقلیتها، و داشتن ارتباطات خوب با این دو گروه بوده است. اما حالا عکسهایی از سال ۲۰۰۱ این سوال را به وجود آوردهاند که شاید او ذاتا حامیحقوق زنان و اقلیتها است؟.
حتی دونالد ترامپ که برخی از نامزدهای انتخابات ۲۰۲۰ امریکا او را یک نژادپرست میدانند هم از فرصت استفاده کرد و با کنایه از عکسهای قدیمی ترودو انتقاد کرد.
در این بین یکی از افراد هندیتبار که در عکسها کنار ترودو دیده میشود به دفاع از او برخاست و گفت: «یادم نمیآید که کسی در آن میهمانی حرف منفی درباره آن گریم زده باشد. فکر نمیکنم به کسی برخورده باشد.»
از زمان شروع رسوایی، ترودو چندین بار عذرخواهی کرده است. اما آیا مشکل با عذرخواهی حل میشود؟
پدیدهٔ ترودو
مردم دیگر کشورها، معمولا انتخابات فدرال کانادا را دنبال نمیکنند. اما در سال ۲۰۱۵، وقتی جاستین ترودو به مقام نخستوزیری رسید، دنیا ایستاد و توجه کرد. این مرد جوان ویژگیهای جالبی داشت. به نظر تحولخواه میآمد، چهرهٔ فتوژنیکی داشت و حتی با تیتر «چرا ما رئیس جمهوری شبیه او نداشته باشیم؟» روی جلد مجلهٔ امریکایی Rolling Stone هم رفت.
حالا یک ماه مانده به انتخابات ۲۰۱۹ در ۲۱ اکتبر، نخست وزیر در معرض اخبار بدی قرار گرفته است: عکسهایی از ۱۸ سال قبل، او را با صورت واکسزده و لباس علاالدین در میهمانی «شبهای عربی» نشان میدهند. او دو بار دیگر هم با ظاهری مشابه این در انظار عمومی ظاهر شده است: یکی در ۱۹۹۰ که هنوز در دبیرستان بوده و مورد دیگری که هنوز نامعلوم است.
ترودو عذرخواهی کرده و میگوید که در آن زمان، هیچ درکی نسبت به جنبههای نژادپرستانهٔ این کارها نداشته است. اما کسی به حرفهای او گوش نمیدهد. برخی میپرسند چطور این همه مدتها عکسها مخفی مانده بودند؟ برخی دیگر میخواهند بدانند که آیا واقعا او در آن زمان متوجه نژادپرستانه بودن کارش نبوده است؟
اما بیایید کمی به کارنامه او نگاه کنیم. حقیقت این است که فاصله بین ادعاهای ترودو و واقعیتِ او همیشه زیاد بوده است. در سال ۲۰۱۵، اکثر مردم کانادا فقط میخواستند از شر محافظهکارهایی راحت شوند که ۸ سال بود قدرت را در قبضه داشتند و تمام خدمات اجتماعی ارزشمند را تکه و پاره کرده بودند. اولین تصمیم ترودو (انتخاب یک کابینه با سهم مساوی بین وزرای مرد و زن) نشان داد که با آنها تفاوت دارد، اما چقدر؟
ترودو در ادامهٔ نخستوزیریاش نشان داد که آن نورچشمی تحولخواهی که مردم آرزو داشتند نیست. ویکی موکاما از واشینگتن پُست به زیبایی نوشته است: «مثل احساساتش درباره فمینیسم، ما همه دیدگاههایش را فقط پذیرفتهایم و هرگز دربارهشان تحقیق نکردهایم.»
ترودو یکی پس از دیگری اجازهٔ عبور خطوط انتقال نفت و گاز از سرزمینهای بومیان را داده است، حال آنکه در ابتدا میگفت در سیاستگذاریهایش اولویت با مردم بومی و قدیمی کانادا ست.
او در یک رویداد سیاسی در پاسخ به سوال یک زن از بومیان کانادا، که درباره آلودگی آب با جیوه در محل زندگیاش سوال کرده بود، کنایهای بیرحمانه استفاده کرد. او مالیات شرکتها را ۱۰.۵ میلیارد دلار کاهش داد و با صدور ۱۵ میلیارد دلار ماشینهای جنگی سنگین —از جمله برای حملات بزرگ— به عربستان سعودی موافقت کرد.
اوایل امسال بود که او اولین وزیر دادگستریِ بومی کانادا، جودی-ویلسون رِیبولد را برکنار کرد زیرا نتوانسته بود او را قانع کند که از تعقیب قضایی شرکت SNC-Lavalin و تشکیل پرونده علیه آن دست بردارد.
بر خلاف قولش برای تشکیل و هدایت یک دولت متفاوت، ترودو در زمینه سیاستهای عدالت اجتماعی و مهاجرت میز سیستمهای تبعیضآمیز کانادا را حفظ کرد.
تبعیض در کانادا
کانادا کشور نژادپرستی است، جایی که همه از کنار رفتارهای تعصبآمیز عبور میکنند. تصویری که از کانادای نجیب و تحصیلکرده —یک بهشت چند فرهنگی که همه مدام از همدیگر عذرخواهی میکنند— برای دنیا ساخته شده است، توهم است نه واقعیت. کانادا روی زمینهای بومیان ساخته شده، و بومیان هنوز باید بجنگند تا به خدمات اولیهای مثل آب سالم دسترسی داشته باشند.
احتمال به قتل رسیدن سیاهپوستان تورنتو (بزرگترین شهر کانادا) در مواجهه با ماموران پلیس، ۲۰ برابرِ احتمال مرگ سفیدپوستان در درگیری با پلیس است.
چهرهٔ سیاه (BlackFace) در کانادا تاریخچهای طولانی دارد. چریل تامپسون، پروفسورِ دانشگاه مکگیل، کتابی در این باره نوشته و میگوید بلکفیس مثل هاکی بخشی از هویت کانادا ست.
در صحنهٔ سیاست هم نباید چندان خوشبین بود. حزب مردم کانادا مدتها ست که شعارهای افراطی راست میدهد و مواردی از این دست در سالهای اخیر در کانادا رشد کردهاند. جاگمیت سینگ، رهبر حزب نیودمکراتیک که پیروی مذهب سیک است، همیشه با نژادپرستی روبرو بوده است.
آدم وقتی این رفتارها را میبیند، دیگر نباید تعجب کند که چرا بیشتر طرفداران حزب لیبرال، توجه اندکی به رسوایی بلکفیسِ رهبر حزبشان دارند.
رهبر حزب محافظهکار، اندرو شیر، میگوید که این رسوایی نشانهٔ بیکفایتی ترودو در رهبری کانادا ست. اما حتی اگر سیاستهای محافظهکارها را نادیده بگیریم، چطور میخواهیم ارتباط یک نامزد این حزب با Faith Goldy که از چهرههای مشهور راست-افراطی ست و با وبسایت نئونازی The Daily Stormer مصاحبه داشته را فراموش کنیم؟ بسیاری دیگر از اعضای این حزب هم سابقهٔ نژادپرستی، تبعیض جنسی، و رفتارهای ضد-دگرجنسگراها را داشتهاند.
انتخاب از بین بد و بدتر
برای سفیدپوستها، این تبعیضها اصلا به چشم نمیآیند. اگر یک مرد سفیدپوست باشید که تمام عمرش مشغول گفتن حرفها و انجام کارهای نژادپرستانه بوده است، رفتار ترودو تاثیری در رایتان نخواهد داشت.
هر چند رسوایی ترودو همهٔ رسانهها را پُر کرد ولی بعید است باعث گرایش مردم به حزب سبز یا حزب نیودمکراتیک شود زیرا در نظام سیاسی کانادا حزبی که بیشترین صندلیهای مجلس را از آن خود کند، نخست وزیر را معرفی خواهد کرد.
مانند سالهای قبلی مردم سعی میکنند از بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنند. و هر چند هنوز زود است که نتیجه را پیشبینی کنیم، ولی در این لحظه شانس لیبرالها بیشتر به نظر میرسد.
افشای رفتارهای نژادپرستانهٔ سیاستمدارها باعث حذف تبعیضها و خشونت سیستماتیک علیه اقلیتها و رنگینپوستها نخواهد شد زیرا سیستم همچنان در خدمت حفظ برتریهای سفیدپوستان است. رسوایی ترودو فقط یک نشانهٔ کوچک از این سیستم است.
منبع: newstatesman