در گردهمایی هفته گذشته در Boot Scootin Boogie Dancehall کلاههایی با شعارهای Wexit، Make Alberta Great Again و The West Wants Out با قیمت 20 دلار فروخته میشد.
در بالای جایگاه سخنرانی نیز پرچم کانادا به صورت سرنگون بر روی دو چوب هاکی نصب شده بود!
بیش از 700 نفر در این رویداد در ادمونتون حضور پیدا کرده بودند تا به صحبتهای تعدادی سخنران درباره مزایای جدایی نواحی غربی از کانادا گوش دهند. صفحه فیسبوک Wexit درحال جاضر حدود 250 هزار عضو دارد. پیتر داونینگ پایهگذار این صفحه درحالی که لباس Edmonton Eskimos بر تن داشت در ابتدای جلسه از حاضرین خواست تا به احترام تمام کارگزارنی که از زمان کاهش قیمت نفت در سال 2014 که به کاهش 150،000 شغل در استان منجر شد اقدام به خودکشی کردهاند، کلاههای خود را از سر بردارند.
او سپس سخنرانی پرشور خودش را آغاز کرد: از تمامی اقشار جامعه در جنبش ما حضور دارند. بخش خصوصی، بخش عمومی، کارفرما، کارگر، مهاجر، بومیان کانادا، اعضا اتحادیه و سندیکاهای مختلف و گروههایی که تحت فشار سخت اقتصادی هستند همگی از این جنبش حمایت میکنند. ما باید 50 میلیارد دلار درآمد مالیاتی خود را که به سختی تهیه میشود و به راحتی به اتاوا میدهیم، در آلبرتا نگاه داریم. آنها این پول را از ما میگیرند و با نگاهی از بالا به پایین به خواستههای ما جواب منفی میدهند. ما امشب و در همینجا اعلام میکنیم که جنبش و حرکت جدیدی در سیاست کانادا آغاز شده است. ما صبح روز دوشنبه درخواست رسمی خود را برای ثبت رسمی حزب Wexit Canada به Elections Canada تحویل خواهیم داد.
سپس همانطور که انتظار میرفت فرمهای مربوط به Elections Canada در داخل سالن توزیع شد. حاضرین با اشتیاق در صفهایی طویل وارد شدند تا نام و آدرس خودشان را برای ثبت Wexit به عنوان یک حزب بر روی آنها بنویسند. بر اساس قوانین به منظور تاسیس احزاب جدید فدرال باید حداقل 250 امضا جمعآوری شود.
داونینگ در ادامه گفت: ما میخواهیم همانند حزب Bloc Quebecois وارد دنیای سیاست شویم تا از حقوق ساکنین Western Canada، مخصوصا آلبرتا دفاع کنیم. البته منطقه ما یک مزیت نسبت به کبک دارد و آن این است که دخالتهای سیاستمداران Eastern Canada را در نزدیکی خود احساس نخواهیم کرد.
تعداد زیادی از شرکتکنندگان این رویداد را سفیدپوستان تشکیل میدادند و حداقل یک نفر که لباسی با پرچم Confederate نیز در سالم حضور داشت. از طرفی تعداد زیادی نیز تیشرتهایی با آرم و لوگو شرکتهای نفتی پوشیده بودند که نمایندگان قشر کارگر را تشکیل میدادند.
در ادامه برنامهریز پرسابقه حزب محافظهکار کریگ چندلر، که پیش از این در سال جاری مدیریت کمپین تانیا فیر وزیر توسعه اقتصادی، تجارت و توریسم جیسون کنی را بر عهده داشت، بر روی صحنه آمد تا به معرفی برنامه Alberta First بپردازد. این برنامه ساکنین آلبرتا را تشویق میکند تا محصولات ساخت آلبرتا به نسبت محصولات تولیدی در استانهای همسایه در اولویت بالاتری قرار دهند.
بخش زیادی از خشم حاضرین متوجه نخستوزیر جاستین ترودو بود. اما سیاستمداران معروف محافظهکار همچون کنی، استفن هارپر و اندرو شیر نیز از آتش خشم آنها بینصیب نماندند. آنها محافظهکارها را مقصر میدانستند که با نظارت خود ارسال میلیاردها دلار از درآمدهای شهروندان به اتاوا را ممکن میکنند و در مقابل خدماتی که دریافت میکنند بسیار ناچیز است.
امبروز رالف که یکی از سخنرانهای این گردهمایی بود گفت: لیبرالها هیچگاه به ما توجه نکردهاند. حزب NDP نیز هیچگاه این کار را نخواهد کرد. حزب سبز نیز هیچ توجهی به خواستههای ما ندارد و حالا میبینیم حزب محافظهکار نیز آنطور که باید و شاید به دنبال رسیدگی به مشکلات و گرفتن حقوق ما نیست.
در این گردهمایی و سایر رویدادهای مشابه سخنرانها تلاش زیادی میکنند تا وفاداری حاضرین را نتنها از کشور بلکه از حزب دوست یعنی محافظهکارها نیز از بین ببرند و آنها را به سمت خود جلب کنند. این درحالی است که حزب محافظهکار سالهاست محبوبترین گروه سیاسی در این نواحی به شمار میرود.
در اواسط سخنرانی حاضرین شعار The West Wants Out را سر دادند.
البته شکی در این نیست که خیلی از شرکتکنندگان با دیدن پرچم سرنگون شده کانادا در مقابل سالن تعجب کردهاند. این کار در بسیاری از نواحی دنیا یک بیاحترامی آشکار به کشور، و حتی نوعی نشانه آغاز جنگ تلقی میشود. در قوانین کشور کانادا گفته شده که تنها در یک موقعیت میتوان پرچم را به صورت برعکس نصب کرد و آن زمانیست که دچار اندوه و پریشانی شده باشید.
توضیح درباره وضعیت ساکنین غرب کانادا به ساکنین شرق همواره سخت و تا حدی غیرممکن بوده است. دلایل بسیار زیادی برای این رفتار ساکنین غرب کانادا وجود دارد. از فرمول کنونی برابریسازی و ایرادات آن گرفته تا دههها اختلاف بر سر قانون اساسی، حق امتیاز استانها برای منابع خودشان، قوانین مربوط به گازهای گلخانهای تولید شده از نفتخام همزمان با تقاضای کلان برای سوختهای فسیلی، نرخ بالای بیکاری، منازعات اقتصادی بر سر خطوط لوله مانند اختلافات مربوط به پروژه توسعه Trans Mountain، لوایح C-69 و C-48، تفاوت قیمت نفت و نیز وابستگی بالای بودجه عمومی به منابع مالی حاصل از فروش نفتوگاز، همه و همه در این وضعیت نقش داشتهاند.
در ماه فوریه کارگران صنعت نفت و معترضان جلیقه زرد در شمال آلبرتا بر ضد لوایح C-48 و C-69 دست به اعتراض زدند. این دو لایحه در کنار هم امکان احداث خطوط لوله بیشتر را با تغییر ساختار قانونی کشور، ممنوع خواهد کرد.
با شناخت بیشتر درباره پیشینه سیاستهای دولت و تاریخچه این نوع اعتراضات میتوان فهم بهتری از مسائل بدست آورد. این کارگران معترض تجربه اندکی در برنامهریزی حرکتهای سیاسی دارند و از همین موضوع باعث میشود تا برخی ملیگرایان تندرو و نژادپرستان نیز در بینشان آننفوذ کنند. به این ترتیب بعید نیست کاروان خشمگینی که در آلبرتا به اعتراض درباره وضعیت خطوط لوله میپردازد نهایتا به یک جنبش پیشتاز حامی سفیدپوستان در اتاوا تبدیل شود.
با تمامی اینها استان آلبرتا به لایحه 21 که کارکنان بخش خدمات عمومی را از پوشیدن لباس مذهبی منع میکند رای نداده است. همچنین هیچ تلاشی برای برگزاری آزمون ارزشی از مهاجران جدید در دستور کار خودش ندارد.
بر اساس یک نظرسنجی جدید که به سفارش Global News توسط Ipsos انجام گردیده مشخص شده که بیش از پنجاه درصد شهروندان کانادایی که دارای عقاید نژادپرستانه هستند از بیان آنها در فضای عمومی جلوگیری میکنند.
با اینحال این نوشتار قصد ندارد آلبرتا را از نژادپرست بودن تبرئه کند و یا نژادپرستترین استان کانادا را بیابد. ما باید این را بدانیم که یک تصمیم سیاسی یا تغییر به ظاهر ساده ممکن است نهایتا تبعات عظیمی در پی داشته باشد. متاسفانه زمانی که یک خبرنگار یا رسانه در یک منطقه فعالیت نژادپرستانه میکند برخی از ساکنین دیگر نواحی با بزرگنمایی شرایط ماهیت کل آن منطقه را نژادپرستانه و غیراخلاقی توصیف میکنند، اما اینگونه نیست. ذهنیت کنونی در قبال شهروندان آلبرتایی درست نیست. ما نباید در شرایطی که صنعت نفتوگاز این استان رو به زوال است، ساکنین این منطقه و کارگران استان را به دلیل اعتراضهایی که میکنند انسانهای بدی بدانیم.
اگر شما نیز جزو آن دسته از افرادی هستید که استان آلبرتا را همچون یک مجموعه غنی از منابع طبیعی ارزشمند نگاه میکنند و اعتقاد دارید شهروندان آن از روز تولد خوششانس بدنیا آمدهاند، مطمئنا انکار تلاشهای آنها نیز برایتان کار سادهای خواهد بود.
شکی در آن نیست که بحران نفتی سال 2014 و تبعات اقتصادی پس از آن نقش مخربی بر وضعیت آلبرتا داشته است. شهروندان استان حقوق کاملا به حق و قانونی خود را طلب میکنند اما متاسفانه میتوان بیتفاوتی کانادا نسبت به مسائل آلبرتا را به سادگی دید.
شاید بسیاری از کاناداییها به یاد نداشته باشند اما جاستین ترودو نیز در گذشته ثابت کرده که افکار تجزیهطلبانه دارد. او در سال 2012 و در صحبت با Radio-Canada گفت: من همواره گفتهام که اگر به نقطهای برسیم که مطمئن شویم اعتراضات ما در قبال سیاستهای استفن هارپر و مخالفتهایش با سقط جنین، همجنسگرایان و غیره بینتیجه خواهد بود، احتمالا برای تبدیل کبک به یک کشور مستقل تلاش خواهیم کرد. بله درست شنیدید. ما کاملا با این ارزشها باور داریم، حال کشوری به نام کانادا وجود داشته باشد یا نداشته باشد.
حالا او نگرش خودش را سریعا عوض کرده چون توانسته اداره کل کانادا را بدست آورد. شهروندان نیز او را به خاطر این سخنان یا بخشیدهاند و یا آنها را کاملا فراموش کردهاند.
جیسون کنی نیز برای پیروزی در انتخابات استانی راه سادهای در پیش نداشت. او در کمپینهای خود به ندرت به افزایش جنبشهای جداییطلبانه اشاره میکرد. بسیاری از او انتقاد میکردند که قصد دارد در جایگاه یک سیاستمدار در صورتی که نیاز پیدا کند از این تمایلات آلبرتاییها برای پیروزی حزب خودش سوءاستفاده کند.
جیسون کنی در آن زمان با دادن وعدهای سادهلوحانه گفته بود که یک رفراندوم برای برابری در استان برگزار خواهد کرد تا شهروندان بتوانند اقدامی اساسیتر در راه جدا شدن از کانادا انجام دهند. بر اساس قانون هیچ استانی قادر نیست به صورت یکطرفه اصل تساوی را از قانون اساسی حذف کند. به این ترتیب برگزاری رفراندوم نیز تنها باعث بدتر شدن اوضاع میشود و هیچ کمکی به شهروندان نمیکند.
با اینحال جداییطلبی به عنوان یک اهرم فشار برای آلبرتا قابل استفاده است. میتوان با آن برای اجرای پروژه توسعه Trans Mountain زمان خرید، اوضاع اقتصادی را بهتر کرد و شرایط را به طور کلی تغییر داد.
شاید ساکنین نواحی شرقی موافق نباشند اما کانادا احتمالا متحدی بهتر از آلبرتا پیدا نخواهد کرد.
شهروندان آلبرتا جاستین ترودو و سیاستهای او را بر ضد آلبرتا میدانند. به همین دلیل حمایت سیاستمداران دولت استانی از شهروندان آلبرتا تنها امیدواری برای آنهاست.
جیسون کنی جنبشهای تجزیهطلبانه استان را راهحل درستی نمیداند و توضیح میدهد: اینکه خودمان را یکجا میخکوب کنیم و بر جدا شدن از کانادا اصرار بورزیم راهحل درستی نیست. سبزها از اینکه انرژی ما کاملا تجریم شود خوشحال میشوند، چرا باید آنها را خوشحال کنیم؟
در مقابل این اظهارات جیسون کنی شاید بد نباشد به اظهارات ایفرانسوا بلانشت که رهبر Bloc Quebecois است نیز اشاره کنیم. آنها که کمتر شناختهشده ترین حزب پیروز در انتخابات اخیر بودند از ابتدا اهرم تجزیهطلبی را استفاده کردند.
لانشت در سخنرانی خود پس از پایان روز رایگیری گفت: ما به هیچ وجه برای بهبود وضعیت فدرالیسم تلاش نخواهیم کرد.
البته به نظر میرسد که مسئولان فدرال اندیشههای این حزب را چندان خطرناک نمیدانند. آنها خطر ناشی از حزب Bloc را تمامشده تلقی میکنند و معتقدند در حال حاضر به جای تجزیهطلبی به دنبال معاملههای خوب برای بهبود وضعیت شهروندان کبک هستند. احتمالا راهحل استان آلبرتا نیز در همین خواهد بود!
بسیاری معتقدند آلبرتا برخی از مهمترین مشکلات خودش را بوجود آورده است! به عنوان مثال بحران قیمت نفت که هنوز اثرات سنگین آن بر اقتصاد استان احساس میشود ناشی از تصمیم سیاسی اشتباه از طرف دولت فدرال نبوده و میشد به راحتی شرایط را پیشبینی کرد و مانع بروز رخدادهای بعدی شد.
استان آلبرتا همچنان خدمات بسیار باکیفیت خود را با مالیاتهای پایین ارائه میدهد و از سویی میخواهد عظمت و شکوه پیشین خود را که مدتهاست از بین رفته بازگرداند. از سویی سیاستهای کنی در برخورد خصمانه با پرونده محیطزیستی، برداشتن مالیات کربن ریچل ناتلی و استراتژیهای دیگر او در قبال تغییرات اقلیمی موجب شده خطر اعتراضات گسترده فعالان سبز که در گذشته ساکت بودند بیش از پیش احساس شود.
شهروندان آلبرتا باید این را بدانند که تغییرات اقلیمی بحرانی ثابت شده در دنیا است که با جدیت به آن پرداخته میشود. به این ترتیب اگر استان تنها بر نفت متکی باشد در نهایت ناچار میشود تولید خودش را کاهش دهد و در صورت نبود تنوع در اقتصاد، وضع مالی شهروندان از این نیز بدتر خواهد شد.
از سویی اتهامات کنی به ترودو و نسبت دادن کاهش فروش نفت به او نیز تا حدودی معقول نیست چون جاستین ترودو با خرید پروژه Trans Mountain به آلبرتا کمک شایانی کرد. این خرید حتی در نهایت برای او و نمایندگان لیبرال دیگر در انتخابات هیچ سودی به همراه نداشت. البته بسیاری از شهروندان استان اعتقاد دارند که اگر دولت اکنون هیچ تلاشی برای اجرای پروژه نکند مطمئنا هیچ اتفاق مثبتی نیز روی نمیدهد.
البته این اقدام ترودو تا حد زیادی نگرانی شهروندان استان را کاهش داد و اعتماد آنها به دولت جلب کرد. او در سال 2017 و طی سخنرانی در پیترزبورگ اونتاریو گفت: ما نمیتوانیم یک انتخاب ساده بین محیطزیست و اقتصاد داشته باشیم. ما نمیتوانیم تولید نفت خود را همین فردا صفر کنیم. این فرایند باید به آهستگی انجام شود. ما باید به آرامی وابستگی خود به سوختهای فسیلی را کاهش دهیم. این کار زمانبر خواهد بود و ما در حال حاضر باید به بهترین شکل آن را مدیریت کنیم.
شهروندان آلبرتا بر روی منابع عظیمی از سوخت فسیلی هستند و همین نیز باعث میشود تا بیش از سایر نقاط کشور به صحبتهای ترودو درباره تغییر سیاست و کنار گذاشتن منبع انرژی واکنش نشان دهند. البته در این بین باید به سیاست جانبدارانه دولت در زمینه محیط زیست نیز توجه داشت.
در حال حاضر هیچ خطری صنعت جنگلزدایی بریتیشکلمبیا را، با وجود آنکه جنگلها بخش زیادی از کربن تولیدی را جذب میکنند، تهدید نمیکند. معدنکاری روباز نیز همچنان به کار خودش ادامه میدهد. حملونقل نیز هنوز به عنوان یکی از اصلیترین منابع تولید گازهای گلخانهای در کانادا فعال است و خبری از سیاستهای ترودو در قبال شرکتهای عظیم تولید خودرو در جنوبغرب اونتاریو نیست. صنعت هوانوردی کبک هم مثل گذشته پررونق است.
اگر قرار باشد سیاستی برای بهبود فاکتورهای محیطزیستی انجام شود باید در تمام حوزهها به صورت یکسان اعمال گردد. مطمئنا تنها تفاوت میان صنایع نفت و این صنایع از نگاه احساسی و سلیقهای ناشی میشود. شهروندان کانادایی صنایع استخراج و تولید سوختهای فسیلی را زشت میشمارند و این نگاه به دلیل سالها اعتراض بر ضد آنها بوجود آمده است. معترضان تولیدکننده بالای گازهای گلخانهای در کانادا را ناشی از تولید نفت میدانند و خواهان متوقف شدن آن هستند، اما هیچگاه این سوال اساسی را نمیپرسند که علت وجود آن چیست و چه حوزههای دیگری گازهای گلخانهای تولید میکنند؟
وقتی که دقیقتر به وضعیت سیاسی نگاه میکنیم یک موضوع اساسی روشن میشود: مقابله با صنایع نفتوگاز و پاک کردن آن از صفحه اقتصادی برای دولت احتمالا بیخطرتر و تا حدودی سادهتر است.
به عقیده یک سازمان مطالعاتی که در تورنتو واقع شده اولین اشتباه آلبرتاییها آن بوده که به یک حزب لیبرال رای دادهاند که از آنها متنفر است. لیبرالها با صنعت اصلی این استان و منبع اصلی درآمد آن که بودجه حزب محافظهکار و رسانههای طرفدار آن را تامین میکند مخالف است و میخواهد آن را ضعیف کند. این موضعگیری به نگاه بدبینانه غرب نسبت به کمونیسم شباهت دارد.
متاسفانه استان آلبرتا نیز هیچ مهرهای در کابینه ترودو ندارد. همین وضعیت موجب شده تا شهروندان استان به شدت متضرر شوند. البته برخی عقیده دارند که اگر ترودو بخواهد به صدای معترضان استان گوش دهد کافیست تلفن را بردارد و با هرکدام از ساکنین نواحی غربی تماس بگیرد. اما اگر علاقهای به این کار نداشته باشد شاید حضور تعداد زیادی از نمایندگان آلبرتا در اطراف او نیز کارساز نباشد.
بسیاری آلبرتا را مقصر میدانند که همانند نروژیها منابع نفتی خود را به خوبی حفظ نکرده است. اما اگر شما نیز در کشوری زندگی میکردید که اکثریت اعتقاد داشتند حق امتیاز منابع آن نه به استان بلکه به دولت مرکزی تعلق دارد باز هم سعی در حفظ آن داشتید؟ اگر این ترس را داشته باشید که هر لحظه ممکن است والدینتان قلک شما را بشکنند باز هم در آن پول پسانداز میکنید؟
دولتهای آلبرتا از دهه 90 میلادی به این سو سیاست مشابهی در پیش گرفتهاند. آنها درآمدهای نفتی را برای بالا بردن به اصطلاح کیفیت خدمات آموزشی و بهداشتی و پایین آوردن مالیاتها هزینه کردهاند.
شاید هنوز زود باشد تا نگران شکلگیری گردهماییهای اعتراضی Wexit باشیم. به عقیده داونینگ که افسر بازنشسته و کارمند سابق RCMP است تشخیص اینکه این حرکات ناشی از جاهطلبی یکسری سیاستمدار یا کسانی با توهم عظمت است یا مردم پشت آن حضور دارند سخت میباشد.
شکی در آن نیست که در جنبش Wexit تعداد زیادی از ملیگرایان راست و افراطی حضور دارند که میتوان فعالیت آنها را در شبکههای اجتماعی مشاهده کرد. تعداد زیادی مطلب جنجالبرانگیز با موضوع Wexit در اینترنت منتشر شده که به عنوان مثال میتوان به پستهایی با محتوای شروع جنگ داخلی و تصاویری از مردان سیاهپوش با لباس نظامی اشاره کرد که نگرانیها درباره این جنبش و ماهیت خشن آن را افزایش داده است.
در حال حاضر نمیتوان با اطمینان گفت که موضوع جدایی نواحی غربی از کانادا توسط سیاستمداران جدی تلقی شده و یا آن را موجی گذرا و نچندان مهم میدانند.
به طور کلی بنظر میرسد ایده جدا شدن از کانادا به هیچ به سود هیچکدام از طرفین نیست و احتمال وقوع آن پایین است. اما وقتی به برگزیت و دونالد ترامپ فکر میکنیم معادلات برهم میریزد!
احتمالا بزودی صفحات پرطرفدار رهبران این جنبش در فیسبوک ببسته خواهند شد. نظریهپردازان توطئه، جنبشهای ضدمهاجر و راستگرایان افراطی ممکن است Wexit را به حاشیه بکشانند و از آن سوءاستفاده کنند.
داونینگ در گردهمایی پیشبینی کرده بود که چنین اتفاقی رخ خواهد داد و به همین دلیل گفت: برخی ما را Bloc Rednecois خطاب میکنند و این موضوع هیچ اشکالی ندارد. این لقب تنها برای ما ساکنین آلبرتا قابل استفاده است. در صورتی که ساکن آلبرتا نیستید و در اینجا حضور دارید شما یک فرد ریاکار و آشوبگر هستید که قصد بسوءاستفاده از احساسات ما را دارید.
متاسفانه در حال حاضر بحث جداییطلبی در آلبرتا مطرح شده که ممکن است در نهایت به ضرر شهروندان این استان تمام شود. طرفداران این جنبش دلایل متعددی را برای جدا شدن از کانادا مطرح میکنند. آنها میگویند لیبرالهای ساکن نواحی شرقی هم نگاهی بالا به پایین به ما دارند و هم منابع ما را به غارت میبرند، همچنین اتاوا هیچگاه به حرفهای ما گوش نخواهد داد و به دنبال یک معامله منصفانه نیست. به این ترتیب شید بهتر باشد دولت فدرال سیاست جدیدی در قبال نواحی غربی در پیش گیرد زیرا وضعیت ممکن است به سرعت از کنترل خارج شود.
منبع: Macleans