Customize Consent Preferences

We use cookies to help you navigate efficiently and perform certain functions. You will find detailed information about all cookies under each consent category below.

The cookies that are categorized as "Necessary" are stored on your browser as they are essential for enabling the basic functionalities of the site. ... 

Always Active

Necessary cookies are required to enable the basic features of this site, such as providing secure log-in or adjusting your consent preferences. These cookies do not store any personally identifiable data.

Functional cookies help perform certain functionalities like sharing the content of the website on social media platforms, collecting feedback, and other third-party features.

Analytical cookies are used to understand how visitors interact with the website. These cookies help provide information on metrics such as the number of visitors, bounce rate, traffic source, etc.

Performance cookies are used to understand and analyze the key performance indexes of the website which helps in delivering a better user experience for the visitors.

Advertisement cookies are used to provide visitors with customized advertisements based on the pages you visited previously and to analyze the effectiveness of the ad campaigns.

Monday, April 14, 2025
14.8 C
Calgary

تاریخچه نماد شقایق در روز Remembrance Day

عضویت در خبرنامه

آخرین مطالب پیکوبینو

هر نوامبر، روی یقه لباس‌ها و کت‌های میلیون‌ها کانادایی‌ شقایق شکوفه می‌زند. رد پای شقایق را می‌توان در جنگ‌های ناپلئونی قرن 19، بیشتر از 110 سال پیش از آنکه کانادا از آن الگو بگیرد، جستجو کرد. منابع ثبت شده از آن دوره نشان می‌دهد که شقایق‌های ضخیم بر سر قبر سربازان در منطقۀ فلاندر فرانسه سبز می‌شده‌اند.

مزارعی که قبل از نبرد بی‌حاصل و خشک بودند، بعد از جنگ با گل‌هایی به رنگ خون آتش گرفتند. هنگام بمباران وحشتناک و عظیم جنگ، خاک‌ گچ از آوار آهک غنی شده بود و به شقایق اجازۀ رشد می‌داد. هنگامی که جنگ تمام شد، آهک به سرعت جذب شد و دوباره شقایق‌های وحشی ناپدید شدند.

اولین فردی که شقایق را به کانادا و کشورهای مشترک‌المنافع معرفی کرد، سرهنگ دوم جان مک‌کری از گلف، استان انتاریوی کانادا بود. او یک افسر پزشک کانادایی در طول جنگ جهانی اول بود. در ماه مه سال 1915، جان مک‌کری شعر «در زمین‌های فلاندر» را پس از مرگ هم‌خدمتی‌اش بر روی یک تکه کاغذ سرود. او نمی‌دانست این 13 خط این چنین در قلب و ذهن همه مورد احترام قرار بگیرد و باقی بماند. شعر مک‌کری در ماه دسامبر همان سال در مجلۀ پانج منتشر شد و به مدت 3 سال الهام بخش یک معلم آمریکایی به نام موینا مایکل بود. موینا مایکل متعهد شد که همیشه به عنوان نماد یادآوری و تشکر یک شقایق به‌همراه داشته باشد.

زنی فرانسوی به نام مادام گوئرین طی بازدید از ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۲۰ از این نماد با خبر شد. مادام گوئرین تصمیم گرفت شقایق‌ها را به منظور جمع‌آوری پول برای کودکانی که در مناطق جنگ‌‌زدۀ فرانسه بودند، پرورش دهد و بفروشد. انجمن کهنه‌سربازان بزرگ جنگ در کانادا (اجداد ما) در 5 ژوئیه 1921 شقایق را به عنوان گل یادبود، رسماً تصویب کرد.

هر سال، هنگامِ یادبودِ درگذشتگان کانادا از شقایق استفاده می‌شود. همچنین لژیون نصب کردن شقایق را برای مراسم تشییع سربازان و هر گونه مراسم بزرگداشت سربازان تشویق می‌کند. نصب شقایق در زمان‌هایی غیر از بزرگداشت سربازان مناسب نیست. این یک انتخاب شخصی است به شرطی که به طور مناسب نصب بشود.

با تشکر از میلیون‌ها کانادایی که در نوامبر، شقایق لژیون را روی یقۀ خود نصب می‌کنند، گل کوچک قرمزی که هیچ وقت نمی‌میرد‌ و خاطرات آن‌هایی که در نبرد فوت کرده‌اند با قدرت باقی می‌ماند.

History of the Poppy

در دشت فلاندرز گل‌های شقایق در تحرکند،

بین صلیب‌هایی که ردیف به ردیف چیده شده اند،

که نشانگر مکان ماست، و در آسمان،

چکاوک‌ها که همچنان شجاعانه آواز می‌خوانند، و پرواز می‌کنند،

صدایشان به سختی شنیده می‌شود، به واسطه صدای اسلحه‌هایی که در پایین شلیک می‌شوند.

ما مرده‌ایم. چند روز پیش،

ما زنده بودیم، سحر را احساس می‌کردیم، درخشش غروب را می‌دیدیم،

عشق می‌ورزیدیم، و به ما عشق ورزیده می‌شد، و حالا خوابیده‌ایم،

در دشت فلاندرز

مبارزه ما را با دشمن ادامه بده:

به سمت تو پرتاب می‌شود از دست‌های ناکام ما،

مشعل. آن را افراشته نگه‌دار،

اگر ایمان خود را به ما که مرده‌ایم از دست دهی،

ما آرامش نخواهیم گرفت، گرچه شقایق ها می رویند،

در دشت فلاندرز

 

سرهنگ دوم جان مک‌کری

۲ مه، ۱۹۱۵

(منتشر شده در مجله پانج، ۸ دسامبر، ۱۹۱۵)

 

منبع: legion