پس از چند ماه روند نزولی ابتلا و بستری، اوجگیری دوباره آمار کرونا در ماه جولای، امیدها برای پایان یافتن پاندمی را کمرنگ کرد.
طی ماه می میزان ابتلا در ایالاتمتحده، بخشهایی از اروپا و خاورمیانه با رشد واکسیناسیون کاهش یافت. در نتیجه محدودیتهای اجتماعی و مسافرتی تا حدی برداشته شدند و برنامههای بازگشایی در نقاط گوناگون آغاز گشت. اما کاهش روند واکسیناسیون در ماه جولای و شیوع سویههای جدید ازجمله دلتا ورق را برگرداند و بار دیگر محدودیتها بازگشتند.
حال با گذشت ماهها از شیوع کرونا بسیاری این سوال را از خود میپرسند که پاندمی تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟
بطورکلی تا زمانی که ویروس کنترل نشده و شیوع آن در سطح جهان محدود نشود نمیتوان از پایان پاندمی سخن گفت. بنابراین با هدفی دور مواجهیم که رسیدن به آن نیازمند تحقق فاکتورهای گوناگون است.
سرانجام بیماریها چیست؟
بگفته WHO هنگامی که شیوع جهانی بیماری بصورت محلی کنترل شود از حالت پاندمیک (Pandemic) به اپیدمیک (Epidemic) تبدیل میشود. سپس با کنترل جهانی بیماری در سطحی نرمال یا قابل پیشبینی میتوانیم وارد سطح اندمیک (Endenic) شویم.
در طول تاریخ پزشکی تنها دو بیماری آبله و rinderpest (یک بیماری ویروسی و کشنده در گاوها) کاملا ریشهکن شدهاند. در هر دو مورد واکسیناسیون گسترده و جهانی باعث نابودی منشا بیماری شد. آخرین مورد تاییدشده rinderpest سال 2001 در کنیا شناسایی شد و آخرین نمونه آبله نیز مربوط به سال 1978 در کشور بریتانیا ست.
بگفته جاشوا ایپشتاین، پروفسور اپیدمولوژی دانشگاه نیویورک، ریشهکن شدن بیماریها پدیدهای نادر بوده و باید آن را از دایره لغات خود حذف کنیم. او میافزاید: «بیماریها در بدن حیوانات محفوظ مانده و در سطوح پایین به جهش خود ادامه میدهند. بنابراین هیچگاه کاملا از دنیا پاک نخواهند شد.»
امروزه منشا اکثر پاندمیهای گذشته همچنان در سطح جامعه یافت میشوند. بگفته WHO بین سالهای 2010 تا 2015 بیش از 3,000 نفر به باکتری بیماری طاعون بوبونی و پنومونی آلوده شدهاند. همچنین ویروس مرگباری که سال 1918 جان حداقل 50 میلیون نفر را گرفت به سویههای ضعیفتر تبدیل شده و هرسال بصورت آنفولانزای فصلی شیوع پیدا میکند.
ویروس SARS-CoV-2 نیز از این قاعده مستثنی نیست و سرانجام مانند آنفولانزای 1918 به سویههای ضعیفتر تبدیل میشود. در این حالت سیستم ایمنی بدن قادر به تشخیص ویروس و انطباقپذیری با آن بوده و بدون نیاز به واکسن یا دارو با آن مبارزه میکند. البته این مرحله برای آنفولانزا پس از ابتلای درصد بالایی از جمعیت جهان و مرگ میلیونها نفر تحقق یافت و باید جلوی تکرار آن را بگیریم.
بهترین راهکار، شناسایی روشهای موثر کاستن از شیوع بیماری و عوارض آن است. بعنوان مثال پیشرفت تکنولوژی آفات و پیشرفت بهداشت عمومی موجب کنترل طاعون شده و هرگونه مورد جدید نیز با مصرف آنتیبیوتیکها قابل درمان است. بسیاری از بیماریها چون آنفولانزا نیز با تولید واکسن کنترل شدهاند. واکسنهای کنونی COVID-19 نیز بسیار موثر و ایمن هستند و میتوان با افزایش واکسیناسیون در زمانی کوتاهتر به پاندمی و نرخ مرگومیر بالا پایان داد.
چرا همه باید واکسن بزنند؟
تدراس ادهانوم، مدیر WHO، واکسیناسیون حداقل 40 درصد جمعیت جهان تا پایان سال و 70 درصد جمعیت جهان تا میانه سال 2022 را بعنوان اهداف تعیین شده اعلام کرده است.
تاکنون تنها 28 درصد جمعیت جهان حداقل یک دوز واکسن COVID-19 دریافت کردهاند. همچنین توزیع واکسن در جهان عادلانه نیست. اتحادیه اروپا به حدود سهچهارم جمعیت واجدشرایط خود حداقل یک دوز واکسن تزریق کرده و این میزان در ایالاتمتحده و برای شهروندان بالای 12 سال 68 درصد است.
برنامه کوواکس با حمایت سازمان ملل و برای توزیع عادلانه واکسیناسیون در جهان آغاز شد. با اینحال کوواکس برای تامین واکسن کشورهای فقیر با مشکل مواجه بوده و از کشورهای ثروتمند میخواهد واکسنها را بجای مصرف برای تزریق دوز اضافی به شهروندان خود به کشورهای فقیر اهدا کنند.
چالش دیگر مخالفان واکسن و انتشار گسترده اطلاعات نادرست است. نرخ روزانه تزریق واکسن در ایالاتمتحده از بالاترین رقم در تاریخ 13 اپریل تاکنون 82 درصد کاهش یافته و به حدود 615,000 دوز در روز رسیده است. هماکنون نرخ بستری واکسینهنشدهها، مخصوصا در نواحی با نرخ واکسیناسیون پایین، بسیار چشمگیر است.
از طرفی هرچه ویروس فرصت بیشتری برای شیوع و جهش داشته باشد شاهد ظهور سویههای جدیدتر خواهیم بود. این سویهها شدت سرایت بیشتری دارند و در برابر سیستم ایمنی بدن مقاومتر هستند. سویه دلتا که از هند آغاز شد موجب رشد مبتلایان بسیاری از کشورها شده و مطالعات اولیه روی سویه لامبدا از احتمال مقاومت آن در برابر برخی واکسنها خبر میدهند.
بطورکلی روند مبارزه با ویروسی که سرعت جهش بالایی دارد بسیار پیچیده بوده و برای کنترل آن باید چند برابر حالت معمول هزینه و زمان صرف شود.
چه زمانی میتوان پاندمی را پایانیافته دانست؟
به باور برخی دانشمندان و تاریخدانان، جامعه خیلی زودتر از دولتمردان درباره پایان پاندمی تصمیم میگیرد.
پاندمی آنفولانزای 1918 پس از پایان جنگ جهانی اول آغاز شد. در آن سالها مردم خواستار پایان هرچه سریعتر دهه، به فراموشی سپردن آن و آغاز آیندهای جدید بودند. از اینرو با وجود شیوع بیماری مرگبار با تمام توان به استقبال دهه 1920 رفتند و پاندمی اینگونه پایان یافت.
در این سناریو جامعه تبعات شیوع ویروس، ازجمله مرگ بر اثر بیماری را، میپذیرد و پاندمی به اندمیک تبدیل میشود. بنابر اعلام CDC هنوز هم سالانه بین 12,000 تا 61,000 نفر بر اثر ابتلا به آنفولانزا در ایالاتمتحده جان خود را از دست میدهند که رقمی بسیار بالاست.
جاگپریت چهاتوال، دانشمند ارشد در موسسه ارزیابی فناوری بیمارستان ماساچوست، در اینباره میگوید:
«اگر بتوانیم آمار مرگ را کنترل کنیم، آن را در سطحی مشخص نگاه داریم و زندگی نرمال را از سر گیریم میتوان پاندمی را پایان یافته دانست. واکسن در این مسیر نقش بسیار پررنگی دارد و میتوان تاثیرش بر کاهش آمار مرگ بر اثر کرونا در نواحی با نرخ واکسیناسیون بالا را مشاهده کرد.»
بگفته اندرو آزمن، اپیدمولوژیسن مدرسه پزشکی John Hopkins، برای پایان پاندمی نیاز به اعلام WHO نیست و مردم خیلی زودتر آن را پایان یافته اعلام خواهند کرد.
پس نباید منتظر روزی خاص برای اعلام پایان پاندمی باشیم. البته با نزدیک شدن به آن دستورالعملهای بهداشتی محلی با هدف بازگشت ایمن به زندگی نرمال منتشر خواهد شد.
منبع: National Geographic